وبلاگ تخصصی فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

عکس، پوستر، خلاصه داستان فیلم، شرح و نقد فیلم، موسیقی متن، زیر نویس و دانلود فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

وبلاگ تخصصی فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

عکس، پوستر، خلاصه داستان فیلم، شرح و نقد فیلم، موسیقی متن، زیر نویس و دانلود فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

طبقه بندی موضوعی
The Bang Bang Club 2010
پیشنهاد مشابه

 

 

ژانر: درام تاریخی زندگینامه

کارگردان:

Steven Silver

بازیگران:

Ryan Phillippe

Malin Akerman

Taylor Kitsch

خلاصه داستان:

داستان واقعی چهار عکاس جنگ در کشورهای مختلف دنیا که یکی از آنها معروفترین عکس جنگ جهان را گرفت.

 

زیرنویس فارسی

 

 

برهنگی

برهنگیمواد مخدر- مشروبات الکلی

گویش نامناسبخشونت

 

 

 

 


 

 

تروریسم چیست و تروریست کیست؟   

 

 


فیلیپ نویس استرالیایی که زمانی در هالیوود فیلم های حادثه ای و سرگرم کننده ای مانند : "خطر واضح و آشکار" (از سری ماجراهای مامور جک راین و با شرکت هریسن فورد) ، "سیلور" و "سنت" را می ساخت اینک چندی است که به تولید آثار افشاگر براساس داستان های واقعی و روایت های تلخ از تاریخ معاصر روی آورده است. او براساس فیلمنامه ای از الکساندر پین ، فیلم "آمریکایی آرام" را در باره نفوذ نظامی آمریکا در ویتنام از طریق امدادهای پزشکی و ناامن نمودن  آن کشور پس از شکست فرانسوی ها جلوی دوربین برد و سپس در فیلم "حصار ضد خرگوش" به آپارتاید در استرالیا طی سالهای استعمار انگلیس پرداخت که چگونه سیاهپوستان را درون حصارهایی محبوس می کردند و کودکان دورگه را برای غنی ساختن نژاد سفید ، بی رحمانه از آنان جدا می نمودند.

اینک و درفیلم"آتش را حفظ کن"، فیلیپ نویس به آفریقای جنوبی رفته و براساس فیلمنامه ای از "شاون اسلولو"(فرزند یکی از مبارزان آفریقای جنوبی علیه رژیم نژادپرست این کشور به نام جو اسلولو ) به یکی از دهشتناک ترین نقاط کارنامه غربی ها در استعمار سرزمین های دیگر تحت عنوان آپارتاید پرداخته است. اینکه چگونه سالها 2-3 میلیون سفیدپوست ، بوسیله یک رژیم ستم پیشه ، 25 میلیون سیاه پوست را در زیر حاکمیت خویش به زنجیر و حبس و شکنجه کشیدند تا اربابان انگلیسی و آمریکایی آنان بتوانند به راحتی ، معادن الماس و نفت شان  را غارت کنند.

قصه "آتش را حفظ کن" از همان سالها می آید و سرگذشت واقعی یکی از مبارزان آزادیخواه علیه نژاد پرستی را حکایت می کند که به جرم عدالت خواهی و قیام علیه ظلمی که در حق او و خانواده و دیگر هم وطنانش شده بود ، "تروریست" نامیده شد!

"پاتریک کاموسو" ، یک موزامبیکی است که در اوایل دهه 80 میلادی برای کارکردن راهی کشور همسایه خود ، آفریقای جنوبی می شود. او در آنجا در یک پالایشگاه نفت استخدام شده و خانه و خانواده ای نیز به هم می زند. ضمن اینکه مربی فوتبال مدارس نیز هست و اوقاتی از زندگیش را صرف آموزش و تمرین کودکان و نوجوانان برای بازی فوتبال می نماید. اما رژیم نژادپرست پروتوریا که بر آفریقای جنوبی حاکم است  ، قوانین ناعادلانه ای علیه اکثریت سیاه پوست این کشور برقرار کرده ، بطوریکه همواره آنان را در معرض ظلم و ستم سفیدپوستان قرار می دهد. از همین رو عده ای  از سیاه پوستان با تشکیل گروهی به نام کنگره ملی آفریقای جنوبی ، علیه رژیم فوق به مبارزه مسلحانه پرداخته و پایگاههای خویش را نیز در کشور همسایه خود ، موزامبیک قرار داده اند . آنها هر از چندگاهی مناطق مهم اقتصادی و نظامی آفریقای جنوبی را مورد حمله مسلحانه قرار داده و محل های فوق را با بمب و سلاح به آتش می کشند. پلیس آفریقای جنوبی برای مهار حملات فوق و سایر اعتراضات سیاه پوستان ، گروه ویژه ضد تروریستی تشکیل داده که  فرماندهی آن با یک کلنل سفیدپوست به نام نیک واس (تیم رابینز)است . این گروه به هرکس مشکوک شوند ، بدون کوچکترین دلیل و مدرک مستندی ، وی را دستگیر کرده و تحت شکنجه قرار می دهند تا به افراد کنگره ملی آفریقای جنوبی دست یابند. به همین خاطر است که فضای بسیار ناامن و رعب آوری در میان سیاه پوستان این کشور ایجاد شده ، چرا که سفید پوستان همه آنان را به چشم تروریست نگاه می کنند.

در اولین صحنه فیلم ، کاموسو را می بینیم که برای شرکت در مراسم عروسی یکی از خویشان خود ، همراه خانواده اش راهی محل برگزاری عروسی است  ولی در میانه راه در بازرسی سفیدپوستان ، مورد ظن قرار گرفته و به نحو موهنی در مقابل همسر و مادر و فرزندان خود تحقیر می شود. اسلولو به خوبی رنج و مرارتی که هموطنانش در طول سالیان حاکمیت نژادپرستان بر میهنش ، متحمل شدند را در چنین صحنه هایی بازتاب می دهد و فیلیپ نویس نیز هوشمندانه از پس کارگردانی و پرداخت صحنه های فوق برمی آید. او نشان می دهد که چگونه اساس آن تضادهای آشتی ناپذیری که منجر به جنگ ها و نبردها و مبارزات خونین گردید و صدها هزار کشته و مجروح و آواره به ملت ها تحمیل کرد ، از دل همین سلطه جویی ها و برتری خواهی ها و تحقیرهای خردکننده برآمد و رشد کرد. عدالت طلبی و آزادیخواهی در عمق طبقات و قشرهای تحت ستم ریشه دوانید ، به نوعی که جزء تفکیک ناپذیری از زندگی مردم به شمار آمد ، از همین رو  ، جستجوی مبارزان اصلی در صفوف مردم برای اشغالگران غیرممکن شد ، انسان انقلابی و آنکه خود را از این گونه معرکه ها کنار می کشید ، با هم و به طور یکسان مورد تعرض واقع شدند و به اصطلاح تر و خشک با هم سوختند .

در فیلم "آتش را حفظ کن" ،  یکی از اشخاصی که بی جهت توسط بخش ضد تروریست پلیس آفریقای جنوبی دستگیر می شود ، همان "پاتریک کاموسو" است که اساسا با سیاست و مبارزه و امثال آن میانه ای نداشته ،  سرش در کار خودش بوده  و تنها تلاشش ، حفظ خانواده و بچه هایش است. 

"شاون اسلولو" که قبل از این ، فیلمنامه هایی همچون" ماندلین سروان کورلی" و "دنیای جداگانه"(که جایزه بافتا برای بهترین فیلمنامه اریژینال هم برایش به ارمغان آورد)  را نوشته ، در ترسیم جهان معمولی و آرام زندگی کاموسو کاملا موفق است  . او  اگرچه در زندگی خصوصی اش انسان چندان وفاداری نیست ولی همه سعی و توانش را در حفظ آنچه بدست آورده ، به خرج می دهد و حتی از کوچکترین اعتراض ساده خطاب به کارفرمایان سفیدپوستش هم خودداری می کند ، تا مبادا موقعیتش به خطر بیفتد.  اما یکی از همان اعمال غیروفادارانه اش ، باعث می شود که به دام پلیس ضدتروریست و فرمانده آنها یعنی کلنل" نیک واس" بیفتد.کاموسو  برای اعتراف ، به شدت و تا سرحد مرگ مورد شکنجه و آزار قرار می گیرد ، به طوریکه واس متقاعد می شود ، وی  در بمب گذاری ها نقشی نداشته است. اما برای اطمینان ، همسرش را نیز تحت شکنجه قرار می دهد و همین موضوع است که کاموسو را به هم می ریزد ، زندگیش از هم می پاشد ، همسر وی را ترک می کند و حتی مانع دیدن فرزندانش می شود ، شغلش را از دست می دهد و کاملا بی پناه و آواره می گردد .مجموع  این  قضایا ، وی را  از آن زندگی آرام و خنثی بیرون آورده  و  باعث می گردد تا به صفوف مبارزان کنگره ملی آفریقا در موزامبیک بپیوندد.

در واقع شاید بتوان گفت که شاون اسلولو و فیلیپ نویس در فیلم "آتش را حفظ کن" به تحلیل چرایی و چگونگی رشد خشونت در میان جوامع تحت ستم استعماری می پردازند که از سوی غربی ها همیشه با نام "تروریسم" یاد شده است. ستمی که حتی آرام ترین و گریزان ترین انسان ها از ماجراجویی را به سمت درگیری و مبارزه و ترور می کشاند. همچنانکه کاموسو ، خانواده و سرزمین و شهرش را ترک می کند و در کنار  رزمندگان کنگره ملی آفریقا برای آزادی هم نژادانش قرار می گیرد.

(به خاطر دارم در اوایل پیروزی انقلاب ، پوستری از جنایات آمریکا در ویتنام به چاپ رسیده بود که یک سرباز آمریکایی در حال بازرسی کودکی برای یافتن بمب بود و زیر آن تصویر نوشته شده بود که : نمی داند بمب قویتری در قلب او کار می کند !)

از این پس "اسلولو" مخاطبش را به درون  گروه انسان هایی می برد که تا پیش از این در فیلم ، با نام "تروریست" از سوی کلنل "نیک واس" و دار و دسته اش خوانده می شدند. آنها انسان های آزاده و مبارزی به تصویر کشیده می شوند که هریک به نوعی بخشی از زندگی خود را زیر ظلم و ستم رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی از دست داده و اکنون با گذشت از همه آسایش و آرامش ، خود را به خطر انداخته اند تا مساوات و عدالت را به سرزمین و عزت نفس را به هم نژادان خویش بازگردانند. شاید این نوع نگرش بتواند معیاری برای سنجش کاربرد واژه ها و کلمات باشد. به قول یکی از نظردهندگان سایت "آی ام دی بی" برای فیلم "آتش را حفظ کن" ، فیلیپ نویس چه می کرد ، اگر قصد داشت  ماجرای فوق را برای امروز جهان بسازد که اتهام تروریست بودن مثل آب خوردن به هرکسی که در مقابل سیاست ها و روش های زورگویانه قلدران جهانی معترض است  ، به کار می رود  ؟ امروز هم رژیم نژادپرست اسراییل ، مبارزان فلسطینی و لبنانی را تروریست می خواند و دوستدارانشان را حامیان تروریسم لقب می دهد! امروز هم پشتیبانان دیروز رژیم های نژادپرستی همچون حکومت آفریقای جنوبی ، بیرق  دمکراسی و حقوق بشر به هوا برده اند و هرآنکس در برابر ادعاهایشان ، اعتراض داشته  باشد ، تروریست یا حامی تروریسم لقب  می گیرد.

کاموسو به کشورش بازمی گردد ولی با نام و نشانی مبدل و با بمبی که قرار است بوسیله آن ، پالایشگاهی را که زمانی محل کارش بود ، منفجر نماید. گروه ضد تروریستی کلنل واس ، گام به گام و لحظه به لحظه وی را ردیابی و تعقیب می کنند ولی سربزنگاه کاموسو را گم کرده تا وی به راحتی بتواند بمب گذاری خود را انجام دهد. 

فیلم "آتش را حفظ کن" ، قهرمان و ضدقهرمان داستان را به شکل شخصیت های مثبت و منفی ، نمایش نمی دهد ، بلکه تنها آنها را با توجه به شرایطی که درونش قرار گرفته اند ، تحلیل می کند . کلنل واس هم مثل کاموسو ، خانواده ای دارد که تماشاگر با آنها ارتباط برقرار می نماید و حتی واس ، کاموسوی زندانی را به خانه خود  می برد تا همراه خانواده اش ، شام بخورد و حرف هایش را راحت تر بزند. از طرف دیگر خود کاموسو هم آدم چندان وفاداری نسبت به خانواده اش نیست (لااقل در حد واس) و از فرصت هایی برای ارتباطات نامشروع خود استفاده می نماید و از همین رو همواره مورد شک و ظن همسرش قرار دارد تا جایی که پس از مهاجرتش به موزامبیک ، همسرش از وی جدا شده و وقتی برای اجرای عملیات به آفریقای جنوبی بازمی گردد ، در صحنه ای تراژیک وی را به پلیس لو می دهد. در بازگشتش از زندان و پس از آزادی آفریقای جنوبی نیز اگرچه به استقبالش می رود ولی در می یابیم که با فرد دیگری ازدواج کرده است.

به این شکل اسلولو حقیقتی تلخ و همیشگی در صفوف استعمارگران و استعمار شوندگان را مطرح می سازد که آنها بر ظلم و استعمار خویش متفقند که حتی خانواده هایشان ، بهره کشی از مردم سرزمین های دیگر را حق خود برمی شمرند ولی اینها برای دفاع از حق پایمال شده خود متحد نیستند.

و حقیقت تلخ تر اینکه پس از افتادن حکومت به دست سیاه پوستان و رانده شدن استعمارگران ، بازهم سایه آنها را بر زندگی و سرزمین سیاه می بینیم. کاموسو در تاریک و روشن هوا ، کلنل نیک واس را می بیند که در کنار چادری نشسته و مشغول گوش دادن به موسیقی و صرف غذاست. گویی برای خود پیک نیک دیگری را در آفریقا پیش بینی کرده است.

"آتش را حفظ کن" می تواند روی دیگری از فیلم "الماس خونین" باشد که سال گذشته با شرکت لئوناردو دی کاپریو و جیمون هنسو و جنیفر کانلی به روی پرده سینماها رفت. فیلم هایی که به کارنامه سیاه استعمار در قاره سیاه می پردازند. کارنامه ای که با هیچ آب مطهری پاک نمی شود و هرگونه ادعای حقوق بشر و دمکراسی هم ، حتی ذره ای از زخم های مللی که مورد ظلم و شقاوت امپریالیست ها قرار گرفتند را نمی تواند التیام بخشد.

 

بعدالتحریر: خوشبختانه این فیلم پنجشنبه ۱۰ خرداد با عنوان دیگری از شبکه سوم سیما پخش شد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">