| پیشنهاد مشابه |
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
زنبورسبز یک نمایش رادیویی محبوب بود که از سال 1936 تا 1952 از شبکه های رادیویی آمریکا پخش می شد. در دهه ی چهل و سپس در دهه ی شصت میلادی بر همین اساس سریال های تلویزیونی ای ساخته و عرضه شد. زنبور سبز اولین فیلم سینمایی هالیوودی است که بر اساس این منبع ساخته و عرضه شده است.
فیلم کلان بودجه ی 130 میلیون دلاری زنبور سبز در حالی به روی پرده ی سینماها آمده که سوپر قهرمان ها طی چند سال گذشته کمترین حضور را بر پرده ی سینماها داشته اند. اما زنبور سبز به دلیل ضعف های آشکارش حضور موفقی برای فیلم های سوپرقهرمانی نیست. فیلم در واقع بیش از هر چیز تلاشی بوده برای جلوه گری بازیگر اصلی اش، ست روگن؛ بازیگری که در نگارش فیلمنامه ی فیلم نیز مشارکت داشته است. زنبور سبز در طیف فیلم های سوپرقهرمانی که یک سرش به «کمدی» و سر دیگرش به «تلخی» ختم می شود، به سر «کمدی» نزدیک تر است. با این حال، زنبور سبز فاقد طنز و هجو خلاقه ی فیلم های سوپر قهرمانی «کمیکی» از نوع اردنگی است؛ فیلم هایی که می خواهند در ژانر سوپر قهرمانی دست به کلیشه شکنی زده و جالب تر از فیلم های معمول این ژانر باشند که صرفاً دو سه تایی شوخی در هر کدام آنها گنجانده شده است. چیزی که کار زنبور سبز را دشوارتر ساخته تعلق داشتن این فیلم به رده ی غیر جذاب ترین فیلم های ژانر است؛ فیلم هایی که سعی دارند به خاستگاه و ریشه ی سوپر قهرمان خود بپردازند. تقریباً نیمی از فیلم صرف گفتن قصه ی تولد «زنبور سبز» می شود؛ قصه ای که دیگر برای تماشاگران فیلم های سوپرقهرمانی به شدت تکراری و ملال آور شده است.
برت رید (ست روگن) بچه ی پولدار لوس و نازپرورده ای است که پدرش (تام ویلکینسون) صاحب ثروتمند یک روزنامه است. برت پس از مرگ پدرش علاقه ی کمی برای اداره ی روزنامه نشان می دهد و در عوض با کاتو (جی چو)، مکانیک اتومبیل پدرش، متحد و همراه می شود! برت با کمک کاتو عزم خود را جزم می کند که دادستان فاسد شهر اسکانلون (دیوید هاربور)، و رئیس تبهکاران شهر، چادنوفسکی (کریستوفر والتس) را به سزای اعمال تبهکارانه شان برساند. برت ماسک و لباس بدلی «زنبور سبز» را برای خود انتخاب کرده است و از آنجایی که «زنبور سبز» یک تبهکار به شمار می رود، پلیس در پی دستگیری اوست. برت رید جدای از کاتو، یک منشی هم دارد که اسم اش لئنور کیس ( کامرون دیاز) است. لئنور خبر ندارد که رئیس اش همان «زنبور سبز» معروف است و تنها در اواخر فیلم است که او از این راز آگاه می شود. نهایتاً دو قطب خیر و شر قصه رودروی یکدیگر قرار می گیرند و ...
غالب مضامین و مایه های فیلم از فیلم هایی مثل شرلوک هلمز، دیک تریسی و ماتریکس دزدیده شده است. شخصیت های فیلم به قدری ضعیف پرداخت شده اند که تماشاگر عملاً هیچ علاقه ای به سرنوشت آنها نشان نمی دهد. تلاش چندانی برای از کار در آوردن کاراکتر برت رید/ زنبور سبز صورت نگرفته. ست روگن غالباً نقاب به چهره دارد و در چنین وضعی سخن گفتن از بازیگری بی مورد است. رابطه ی میان زنبور سبز و دستیارش، ولرم و نیم بند است و در یک کلام این دو اصلاً به هم نمی آیند. کاراکتر کامرون دیاز عملاً هیچ نقشی در پیشبرد قصه ی فیلم ندارد و باید گفت سازندگان فیلم در تلف کردن سرمایه های بازیگری ای که در اختیارشان بوده سنگ تمام گذاشته اند. دیالوگ ها کاملاً ملال آور و صحنه های اکشن فیلم تکراری و کارتونی است.
کارگردان زنبور سبز میشل گندری است که فیلم فوق العاده خوب خورشید ابدی یک ذهن پاک را در کارنامه ی خود دارد. این فیلم همانقدر خوب است که زنبور سبز بد. زنبور سبز به رغم هزینه ی گزافی که صرف تولیدش شده به رده ی «ب» فیلم های سوپر قهرمانی تعلق می گیرد؛ به رده ی فیلم هایی مثل مجازاتگر، روح سوار و الکترا.
