وبلاگ تخصصی فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

عکس، پوستر، خلاصه داستان فیلم، شرح و نقد فیلم، موسیقی متن، زیر نویس و دانلود فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

وبلاگ تخصصی فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

عکس، پوستر، خلاصه داستان فیلم، شرح و نقد فیلم، موسیقی متن، زیر نویس و دانلود فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

طبقه بندی موضوعی
The Bang Bang Club 2010
پیشنهاد مشابه

 

 

ژانر: درام تاریخی زندگینامه

کارگردان:

Steven Silver

بازیگران:

Ryan Phillippe

Malin Akerman

Taylor Kitsch

خلاصه داستان:

داستان واقعی چهار عکاس جنگ در کشورهای مختلف دنیا که یکی از آنها معروفترین عکس جنگ جهان را گرفت.

 

زیرنویس فارسی

 

 

برهنگی

برهنگیمواد مخدر- مشروبات الکلی

گویش نامناسبخشونت

 

 

 

 


The Mechanic

پیشنهاد مشابه
contraband

ژانر: جنایی حادثه ای هیجانی

کارگردان:

Simon West

بازیگران:

Jason Statham

Ben Foster 

Donald Sutherland

خلاصه داستان:
سینمای امروز هالیوود کاری  کرده که تماشاگران سرو صدای زیاد و حرکت های پر جوش و خروش روی پرده را معادل با «سرگرمی» تلقی کنند. البته هالیوود با چنان مهارتی این کار را انجام داده و می دهد که ما معمولاً چنین «سرگرم شدگی» نابه هنجاری را یک چیز طبیعی تلقی می کنیم.
مکانیک به نوعی بازسازی فیلمی است به همین نام که در سال 1972 با بازیگری چارلز برانسون در نقش اصلی و به کارگردانی مایکل وینر ساخته و عرضه شد؛ فیلمی که در زمان خودش نقدهای بسیار خوبی گرفت. بازسازی سایمون وست، بازسازی گل و گشادی از فیلم 39 سال پیش است. سازندگان فیلم برای به روز کردن داستان و نیز برای این که فیلم بیش از پیش تماشاگر پسند باشد عناصری را در آن تغییر داده اند. این تغییرات عمدتاً در پایان بندی فیلم قابل مشاهده است. در مجموع مکانیک 2011 از حیث ارایه ی صحنه های اکشن و سطح انرژی حرکتی اش از مکانیک 1972 سرتر است. اما آنچه فیلم مایکل وینر را در مقامی بالاتر از فیلم سایمون وست قرار می دهد، سطوح روانشناختی فیلم است. جدای از این، سکته های موجود در خط داستانی مکانیک 2011 ویژگی دیگری است که آن را پائین تر از برادر بزرگ اش قرار می دهد. مکانیک برای آنهایی که از تماشای تریلرهای هالیوودی لذت می برند، خوراک سبک مناسبی است، هر چند که پایان بندی ناموزون و توخالی اش مایه ی نومیدی کسانی می شود که از مفاهیم کنایی و تعریضی فیلم نخست لذت برده بودند.

برهنگی

خشونت

برهنگی

گویش نامناسب

 

 

 

آرتور بیشاپ (جیسون استاتهام) یک قاتل حرفه ای است که تخصص و خدمات منحصر به فرد خود را در اختیار یک «کمپانی» گذاشته؛ کمپانی ای که گروهی از تبهکاران سطح بالا آن را اداره می کنند. بیشاپ یک حرفه ای کمال گراست که دوست دارد برای کشتن قربانیان اش سناریوهای ظریف و پیچیده طراحی کند. او کشتن خشک و خالی را دوست ندارد و در عوض عاشق کشتن های ظریف و پیچیده است. هری مکنا (دانلد ساترلند)، استاد بیشاپ، مدتی است که از چشم مقامات بالای کمپانی افتاده است. نهایتاً یکی از مقامات ارشد کمپانی (تونی گلدوین) به بیشاپ دستور می دهد که هری را به خاطر این که اطلاعات فوق محرمانه ی کمپانی را لو داده، بکشد. بیشاپ این مأموریت را در نهایت خونسردی اما با تأسف شخصی انجام می دهد. بیشاپ در گورستان با استیو (بن فوستر)، پسر هری، مواجه می شود و از روی هوس تصمیم می گیرد این پسر جوان را زیر بال و پر خود بگیرد. به زودی معلوم می شود که استیو شاگرد باهوش و با استعدادی است و دیری نمی گذرد که استیو به عنوان دستیار بیشاپ در مأموریت های آدمکشی او شرکت می کند و این در حالی است که این شراکت کاری مورد تأیید کمپانی نیست.

ما در مکانیک با آدمکشی روبرو هستیم که «قلبی از طلا» دارد. بیشاپ آدم مودب و بافرهنگی است که ظاهراً فقط آنهایی را می کشد که حق شان است؛ کسانی مثل خدایگان قاچاق اسلحه، روسای باندهای قاچاق مواد مخدر و غیره. به سختی می توان برای قربانیان بیشاپ و استیو غم و غصه خورد. و شاید به همین دلیل باشد که پایان بندی فیلم نامتناسب به نظر می رسد.

جیسون استاتهام مدت هاست که به یک تیپ سینمایی تبدیل شده است. تصور این که استاتهام در نقشی بیرون از حوزه ی محدود تخصصی اش بازی کند، بسیار دشوار است. بیشاپ فاصله ی چندان زیادی با دیگر کاراکترهای سینمایی استاتهام ندارد. بن فوستر بازی خوبی در نقش دستیار بیشاپ ارائه کرده. البته شیمی چندان زیادی بین استاتهام و بیشاپ وجود ندارد اما به رغم رابطه ی استاد/ شاگردی این دو، فیلم مکانیک از آن نوع فیلم هایی نیست که به رابطه های دوستانه ی عمیق و تنگاتنگ نیاز داشته باشد.

پایان بندی فیلم، مزخرف و بی ربط است. تغییراتی که سازندگان فیلم در داستان داده اند، عوض کردن پایان بندی فیلم اصلی را اجتناب ناپذیر کرده و این لطمه ی بزرگی به فیلم زده است. پایان بندی ها فقط پایان بندی نیستند بلکه سرنوشت غائی فیلم ها را تعیین می کنند و به همه ی صحنه های قبلی خود معنا و مفهوم می دهند. پایان بندی فیلم 1972 بهترین قسمت آن بود و پایان بندی فیلم 2011 بدترین قسمت آن است.

سایمون وست کارگردان قابل و توانایی در عرصه ی اکشن/ تریلرهاست. این سینماگر هالیوودی، فیلم پر فروش مهاجم مقبره را در کارنامه ی حرفه ای خود دارد. قابلیت های حرفه ای وست، تأثیر خود را در شیوه ای که فیلم مکانیک جمع و جور شده نشان می دهد. فیلم همچون یک ماشین حسابی روغن کاری شده به نظر می رسد که سکانس های اکشن خود را بی هیچ وقفه و تعللی و پشت سر هم ارایه می کند. فیلم به این ترتیب هیچ فرصتی به تماشاگر نمی دهد تا درباره ی این موضوع فکر کند که آیا انتقام انگیزه ی موثقی برای کشتن آدم هاست یا نه. هیچکدام از صحنه های اکشن فیلم ویژگی استثنایی یا منحصر به فردی ندارد. ابداع و الهامی در ساخت این صحنه ها به چشم نمی خورد، اما باید اذعان کرد که هر صحنه ی اکشن فیلم به نحو مناسبی طراحی و اجرا شده به طوری که تماشاگر هرگز از دیدن این صحنه ها دچار ملال و خستگی نمی شود. حتی آدم هایی هم که فیلم های اکشن زیاد دیده اند با علاقه صحنه های اکشن مکانیک را دنبال خواهند کرد. چنین به نظر می رسد که مکانیک عمدتاً برای هنرنمایی یا جلوه گری جیسون استاتهام طراحی و ساخته شده است و باید گفت که فیلم از صحنه ی اول تا صحنه ی آخر در راستای همین هدف است. فیلم می توانست به چیزی بیشتر از فیلم فعلی تبدیل شود اما فیلمسازان علاقه ای به ساختن یک پروژه ی چالش پذیر غیر قراردادی با مخاطبان محدود نداشته اند و در عوض ترجیح داده اند فیلم قراردادی ای را عرضه کنند که مخاطب عام به تماشایش برود. سازندگان فیلم به این  هدف خود دست یافته اند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">