وبلاگ تخصصی فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

عکس، پوستر، خلاصه داستان فیلم، شرح و نقد فیلم، موسیقی متن، زیر نویس و دانلود فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

وبلاگ تخصصی فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

عکس، پوستر، خلاصه داستان فیلم، شرح و نقد فیلم، موسیقی متن، زیر نویس و دانلود فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

طبقه بندی موضوعی
The Bang Bang Club 2010
پیشنهاد مشابه

 

 

ژانر: درام تاریخی زندگینامه

کارگردان:

Steven Silver

بازیگران:

Ryan Phillippe

Malin Akerman

Taylor Kitsch

خلاصه داستان:

داستان واقعی چهار عکاس جنگ در کشورهای مختلف دنیا که یکی از آنها معروفترین عکس جنگ جهان را گرفت.

 

زیرنویس فارسی

 

 

برهنگی

برهنگیمواد مخدر- مشروبات الکلی

گویش نامناسبخشونت

 

 

 

 


جیمزباند قمارباز      

 

اکران عمومی "کازینو رویال" یعنی  بیست و یکمین فیلم جیمزباند با حضور هفتمین بازیگری که در کسوت مامور 007 در می آید ، بهانه ای است تا به یکی از پردنباله ترین کاراکترهای سینمایی بپردازیم. کاراکتری که در سالهای اوج جنگ سرد توسط "یان فلیمینگ" خلق شد و پس از آن توسط سینمای هالیوود ، قهرمان  فیلم های مختلف گردید و  در واقع تا زمانی که این شخصیت سوپر قهرمان توسط بازیگران و هنرپیشه های مختلف  در دوربین کمپانی های هالیوود جای نگرفت ، جیمزباند نشد !

 

جیمزباند در سالهایی بر پرده سینماهای جهان نقش بست که آمریکا ، دکترین لشکر کشی به کشورهای دور دست برای رقابت با قطب مقابلش یعنی شوروی را به تازگی آغاز کرده بود و پس از اینکه بالاخره پس از تلاش فراوان نتوانست حکومت طرفدار شوروی فیدل کاسترو را در کوبا یعنی بیخ گوش خود ، سرنگون سازد، تازه دریافت که او هم بایستی بیخ گوش رقیب ، پایگاهی داشته باشد که موی دماغش شود. و از اینجا بود که پس از  شکست مفتضحانه فرانسویان در "دین بین فو" ویتنام ، برروی این کشور کوچک آسیای جنوب شرقی زوم کرد. سالهای آغازین دهه 60 ، سالهایی بود که  نظامیان آمریکایی  به بهانه های مختلف تحت عنوان کمک های امدادی و یا مبلغ مذهبی به ویتنام  سرازیر میشدند. (گوشه ای از این شیوه امپریالیستی را 4 سال پیش فیلیپ نویس براساس رمانی از گراهام گرین در فیلم "آمریکایی آرام" به تصویر کشید) و در نوامبر 1965 ، نخستین جنگ ارتش آمریکا علیه مردم ویتنام تحت عنوان "نبرد برای آزادی" انجام گرفت .(که این داستان را نیز می توان در فیلم "ما سرباز بودیم" رندال والاس دید ). اما این ها چه ربطی به جیمزباند دارد؟

 

 می توان گفت در آن سالهای اوج جاسوس بازی که حتی استاد هیچکاک هم فیلم "پرده پاره" را در همین باره ساخت ، مخلوقی به نام جیمزباند می توانست سمبل همه آمال و آرزوهای تحقق نیافته آمریکاییان برای غلبه جاسوسی بر رقیب سرسخت خود باشد و در عین حال توجیهی برای حضور فاجعه بار در ویتنام که ای جهانیان ببینید آمریکا برای آزادی و نجات بشر از دیکتاتوری چه کارها که نمی کند و چه قهرمان هایی که به میدان نمی فرستد!!(اگرچه جیمزباند در اصل مامور مخفی انگلیس بود ولی در فیلم های مذکور کاملا آمریکاییزه شد!) و هنوز هم در این فیلم ها ، صحبت از جنگ سرد است.(در آخرین صحنه حضور "ام" در فیلم "کازینو رویال" ، وی پس از مکالمه با جیمزباند می گوید: "من جنگ سرد را باختم.") ،

 

شاید کمتر شخصیت و کاراکتری در تاریخ سینما باشد که 20 دنباله پیدا کرده باشد و اینکه این دنباله ها به دلیل استقبال مردم و خواست تماشاگر یعنی فروش فوق العاده ، ساخته شده باشد ، جز خوش خیالی و ساده انگاری به نظر نمی آید. اگرچه به دلیل ساخت خوب ، برخی فیلم های اولیه جیمزباند که "شان کانری" نقش مامور 007 را ایفا می کرد ، مورد استقبال نسبی قرار گرفتند ولی دلیل فوق می تواند تنها برای 2-3 دنباله اول قانع کننده باشد . این در حالی است که  نگاهی به آمار فروش فیلم های جیمزباند نشان می دهد ،  فیلم های دهه 70 این سری از موفقیت چندانی برخوردار نبوده و تولیدات دهه 80 آن که با حضور بازیگرانی همچون  جرج لازنبی و راجر مور و تیموتی دالتون همراه شد ، بعضا شکست های تجاری سنگینی برای کمپانی های سازنده به بار آوردند ولی ساخت این سری فیلم ها همچنان ادامه یافت! (در همان دهه 80 علیرغم شکست های فوق،  5 فیلم جیمزباند جلوی دوربین رفت . به خاطر بیاوریم دهه 80 نقطه اوج سیاست ریگان برای وارد آوردن ضربات آخر بر پیکر در حال فروپاشی اتحاد شوروی بود). 

 پرفروش ترین فیلم های جیمزباند که مربوط به دوره بازی "پیرس برازنان" می شود ، در مقام های 58 ، 97 و 98 لیست پرفروشترین فیلم های تاریخ سینما قرار دارند و حتی آثار غیر تجاری و مستقلی مانند "عروسی پر ریخت و پاش یونانی من" یا فیلم های غیر جذابی مثل "نشانه ها" و یا کمدی های متوسطی همچون "ملاقات با فاکرها" از این پرفروش ترین جیمزباندها بالاتر ایستاده اند!! اما بازهم جیمزباند ساخته شده است!! و البته همین جیمزباند اخیر هم که تبلیغات  "را کنار بزند و در مقام اول لیست happy feet فراوانی برروی آن صورت گرفت ، نتوانست حتی   کارتون معمولی" پرفروش های هفته قرار بگیرد و عجالتا دو هفته است که به لحاظ فروش به یک انیمیشن می بازد!!!

 

اما داستان فیلم اخیر براساس نخستین قصه جیمزباند ، بازسازی تنها فیلم طنزآمیز این سری  محسوب می شود که در سال 1967 به همین نام ساخته شد و  "دیوید نیون" نقش یک جیمزباند بازنشسته را در آن بازی می کرد و  پسر برادرش به نام جیمی باند(با بازی وودی آلن)  به اصطلاح می خواست زیرآب او را بزند! ولی در این دومین ساخته مارتین کمپبل از مجموعه جیمزباند(بعد از "چشم طلایی" در سال 1995) آن داستان کمدی بنا به شرایط روز بازهم به قضیه مبارزه با تروریسم ارتباط یافته که دیگر این روزها در محافل آمریکایی ها هم تقش درآمده است. اخیرا در سمینار بین المللی "جنگ در خاورمیانه " که در مونترال کانادا برگزار شد ، خانم "فرانسیس نمه" نماینده سازمان جهانی اتحاد برای آزادی ، طی سخنانی درباره تروریسم مورد ادعای آمریکا گفت :" جنگ برعلیه تروریسم بهانه ای برای گرایشات نژادپرستانه، تبعیضات مذهبی و انواع ظلم و سرکوب ها و کشتار بی گناهان شده است. حالا دیگر حتی حمله اسراییل به فلسطین تحت نام مبارزه با تروریسم توجیه می شود. به بهانه دفاع از آزادی و دمکراسی حتی در کشور دمکراتیک کانادا ما شاهد گذراندن قوانین جدیدی هستیم که هرروز بیشتر آزادی های اساسی مردم را پایمال می کند. به بهانه امنیت، تلفن ها شنود می شوند و حقوق پناهنده ها و مهاجران نادیده گرفته می شوند، جرات حرف زدن و اعتراض از مسلمانان کانادا گرفته شده، بودجه کشور که باید صرف رفاه مردم شود صرف عملیات امنیتی و جاسوسی و نظامی می شود.

 

برژینسکی ، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر ، رییس جمهور سابق آمریکا  هم در قسمتی از کتاب اخیرش به نام "انتخاب : رهبری جهانی یا سلطه برجهان" در توضیح علت علم شدن پرچم "مبارزه با تروریسم " توسط دولت جرج بوش پسر می نویسد :" از خاتمه جنگ‌سرد به بعد انتقاد اروپایی‌ها از امریکا به‌عنوان یک گاو وحشی بزرگ در بازار روابط بین‌المللی فراگیرتر و گسترده‌تر شد. از میان رفتن تهدید شوروی طرح این انتقاد را تا حدودی خالی از خطر ساخته، درحالی‌که اتحاد تدریجی اقتصادی اروپا، تضاد منافع اقتصادی دوسوی آتلانتیک را برجسته نموده است... این نکته بسیار مهم است که امریکا چگونه اهداف محوری سلطه خود را برای خود جهان تعریف می‌نماید. این تعریف باید ناظر بر چالش‌های استراتژیک اساسی باشد که امریکا با آن رو‌به‌روست و قصد دارد جهان را علیه آن بسیج نماید... تروریسم با تعریفی مبهم که منفک از هرگونه شرایط منطقه‌ای طرح می شود ، هدفی است که باید با تشکیل ائتلاف‌های موقت با شرکای همفکر که در نگرانی خود نسبت به تروریسم به‌عنوان مهم‌ترین چالش امنیتی عصر ما، با امریکا شریک هستند، به آن حمله‌ور شد. تمرکز اولیه روی مبارزه با تروریسم در کوتاه‌مدت از لحاظ سیاسی موجب جلب توجه افکارعمومی خواهد شد. با ترسیم چهره‌‌ای شیطانی از یک دشمن ناشناس و بهره‌برداری از ترس‌های مبهم موجود می‌توان حمایت عمومی را به سمت این امر جلب نمود. اما به‌عنوان یک استراتژی بلندمدت این شیوه چندان قانع‌کننده نیست و موجب بروز تفرقه در سطح بین‌المللی خواهد شد." اینچنین است که در فیلم هایی همچون "کازینو رویال" ، سازمانی به عنوان سازمان جهانی تروریسم عنوان می شود و قهرمان مبارزه با آن هم کسی جز جیمزباند نیست. اما اینکه تا چه حد این قصه بافی صحت دارد را از خلال همین فیلم "کازینو رویال" می توان دریافت.در این فیلم ، گویا آقای باند با هدایت "ام" معروف ( که دو سه فیلمی نقشش را جودی دنچ بازی می کند ) میخواهد   پولی را که قرار است یک بانکدار ، طی قماری سنگین در کازینو رویال ببرد و به سازمان جهانی تروریست ها کمک کند را با همان بازی از وی ببرد!

 در این ماجرا طبق معمول بازهم داستان 11 سپتامبر به میان می آید و بازهم تروریستی می خواهد ، هواپیماهای مسافری را مورد حمله قرار دهد که جیمزباند با جانفشانی به شدت خالی بندانه !! وی را ناکار می سازد!!!به هرحال به قول معروف "خالی بندی" از مهمترین عناصر فیلم های جیمزباند است که در هر قسمت به فراخور تفاوت دارد. فی المثل در شروع فیلم "چشم طلایی" ، ایشان از یک ارتفاع بلند سقوط آزاد می نمایند تا در ارتفاعی پایین تر دستشان را به هواپیمای بدون سرنشینی که در حال پرواز است ، گیر بدهند!!!! در همین فیلم "کازینو رویال" هم مامور 007 پس از یک تعقیب و گریز طولانی از صعب العبورترین موانع و درگیری حتی برروی جراثقال های غول پیکر (که به راحتی ار فرازشان پایین می پرد) در محدوده سفارت  یک کشور آفریقایی گرد و خاکی به پا می کند ویک تنه ، یک لشکر مسلح را از پای در می آورد تا رابط سازمان جهانی تروریسم !! را با شخص مورد نظرش پیدا کند . اشکال ندارد ، سینما مکان خالی بندی است ولی نه در این حد و اندازه !! 

 

به نظر می آید واقعیت کاراکتر جیمزباند که فرزند نامشروع دو فرهنگ جاسوس پرور انگلیس و نظامی گری آمریکا ، محسوب می شود  را جان بورمن به خوبی در فیلم "خیاط پاناما"(2001) به تصویر کشید : فیلمی براساس داستان جان لوکاره که قبلا نیز قصه فیلم قابل تامل "جاسوسی که از سردسیر آمد" (مارتین ریت) را نوشته بود. در فیلم "خیاط پاناما" که از قضا پیرس برازنان یعنی آخرین جیمزباند در آن بازی می کرد(انگار که برازنان به خاطر بازی در این فیلم و فیلم دیگری به نام "ماتادور" در سال گذشته که نقش یک تروریست آمریکایی را بازی می کرد ، تنبیه شد و برای همیشه افتخار نقش جیمزباند را از دست داد!!) دو مامور بی بند و بار اطلاعاتی غرب که به دلیل رسوایی های اخلاقی به پاناما تبعید شده اند ، برای گذران زندگی خود ، خبرهای دروغینی را از فروش کانال پاناما به چین و فعالیت گروههای زیرزمینی کمونیست برای در دست گرفتن قدرت  و قطع نفوذ آمریکا در این منطقه استراتژیک ، به لندن مخابره می کنند ، به طوریکه همه سازمان های عریض و طویل جاسوسی غرب سر کار می روند و کشورهای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را وادار می سازند تا به کانال پاناما ، لشکر کشی کنند!! در حالی که همه این ماجراها فقط از انگیزه  سرکیسه کردن سازمان های اطلاعاتی غرب توسط این دو مامور ورشکسته نشات می گرفت !! نکته جالب اینکه یکی از این دو مامور به نام "اندی ازنرد" ( بابازی جناب برازنان) دقیقا همان خصوصیات و ویژگی های جیمزباند (مثل زن باره گی و افراط در مصرف سیگار و الکل) را در شکلی بسیار شلخته و مضحکه آمیز با خود حمل می کند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">