وبلاگ تخصصی فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

عکس، پوستر، خلاصه داستان فیلم، شرح و نقد فیلم، موسیقی متن، زیر نویس و دانلود فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

وبلاگ تخصصی فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

عکس، پوستر، خلاصه داستان فیلم، شرح و نقد فیلم، موسیقی متن، زیر نویس و دانلود فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

طبقه بندی موضوعی
The Bang Bang Club 2010
پیشنهاد مشابه

 

 

ژانر: درام تاریخی زندگینامه

کارگردان:

Steven Silver

بازیگران:

Ryan Phillippe

Malin Akerman

Taylor Kitsch

خلاصه داستان:

داستان واقعی چهار عکاس جنگ در کشورهای مختلف دنیا که یکی از آنها معروفترین عکس جنگ جهان را گرفت.

 

زیرنویس فارسی

 

 

برهنگی

برهنگیمواد مخدر- مشروبات الکلی

گویش نامناسبخشونت

 

 

 

 



  اگه می خوای تو دنیا جنگ نباشه

باید روح انسانی را نابود کنی !   

 

 

 

 

جمله ای که عنوان این مطلب قرار گرفته ، نظر نگارنده نیست ، بلکه حرف اصلی فیلم "تهاجم" است که چهارمین برداشت از رمان معروف جک فینی تحت عنوان "ربایندگان جسد" محسوب می شود. فیلم نخست در سال 1956 با نام "هجوم ربایندگان جسد" توسط دن سیگل ساخته شد و فیلم دوم را با همین نام ، فیلیپ کافمن در سال 1978 ساخت. ابل فرارا ، کارگردان سومین نسخه بود و اینک الیور هرشبیگل ، کارگردان آلمانی الاصلی که او را با فیلم "سقوط" (مربوط به دوران حکومت و مرگ هیتلر ) در سال 2004 می شناسیم که نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان هم شد. 

 اما در کنار وی نام "جیمز مک تیگ" نیز به عنوان کارگردان به چشم می خورد که در بسیاری از فیلم ها مانند سه گانه "ماتریکس" کارگردان واحد دوم بوده ( و احتمالا جوئل سیلور ، تهیه کننده که در "ماتریکس "ها هم همین سمت را داشت ، وی را به همکاری دعوت کرده) و گفته می شود ، بعد از اینکه هرشبیگل ، فیلم را زیادی هنری از کار درآورده بوده ، جناب مک تیگ به کمک فراخوانده شده تا چند صحنه تعقیب و گریز و به اصطلاح اکشن هم به آن اضافه کند ، مبادا تماشاگر پاپ کورن خور آخر هفته ، وسط فیلم خوابش بگیرد. گویا صحنه های پر هیجان آخر فیلم ، یعنی اتومبیل رانی های نفس گیر قهرمان فیلم با آدم بدها را همین جناب طراحی و اجرا کرده است.

اما فیلم "تهاجم" از نوع آثار زامبی گونه است به این معنی که باز هم ویروسی خطرناک ، در میان جامعه اپیدمی شده و هر کس به راحتی و با عطسه یا آب دهان ، دیگران را مبتلا می سازد. اصل ویروس از سقوط ناگهانی یکی از شاتل های فضایی به کره زمین منتقل می شود. ولی این ویروس ویژگی که دارد (برخلاف خصوصیت وحشی کردن آدم ها در فیلم های زامبی ها) ، انسان ها را بسیار آرام می سازد ، بطوریکه از هرگونه احساس خالی می شوند و به تعبیری روح انسانی خود را از دست می دهند. نیکول کیدمن در این میان ، نقش دکتر روانپزشکی به نام کارول را بازی می کند که از شوهرش ( که از قضا یکی از مسئولین برخورد با بیگانه های فضایی است) طلاق گرفته و با پسرش ، الیور زندگی می کند به علاوه اینکه دوستی به نام بن (با بازی دنیل کریگ) دارد که احتمالا در آینده نزدیک مزدوج خواهند شد. اما ویروس مزبور همه را دچار می کند به جز کارول و پسرش ( که به دلیل ابتلا قبلی به سرخک دچار نوعی مصونیت شده و همین مصونیت وی ، راه حل مقابله با ویروس مزبور را به دکتر گالنو که برروی این پروژه تحقیق می کند ارائه می دهد) و کارول هم اگرچه مورد تهاجم مبتلایان قرار گرفته  ولی از آنجا که در صورت نخوابیدن از تکثیر ویروس در خون جلوگیری به عمل می آید ، سعی می کند برای ممانعت از تکثیر ویروس در بدنش ، نخوابد که البته کار دشواری است و چندبار کنترلش را از دست می دهد.

اما اساس داستان اینجاست که با رواج ویروس مورد بحث که هرنوع احساسی را از انسان ها سلب می کند و آنها را همچون یک روبات در می آورد ، کم کم وقایعی مثل جنگ و کشتار و ترور از جهان رخت برمی بندد. اخبار تلویزیون اطلاع می دهد که کره شمالی ، آخرین کشوری است که قرارداد صلح امضاء کرده و همچنین نیروهای ارتش آمریکا از عراق و افغانستان ، شروع به عقب نشینی نموده اند. صلح و آشتی در بسیاری از نقاط جهان برقرار می شود. ولی تنها اشکالی که وجود دارد ، آدم ها دیگر هیچ احساس و عشقی ندارند.

بن که خود نیز مبتلا شده ، خطاب به کارول می گوید :"...مگر تو نمی گفتی که آرزو داری همه آدم ها مانند ردیف درخت ها در کنار هم در آرامش و صلح به سر ببرند؟"!!! او ادامه می دهد :"حالا دیگه جنگ و کشتاری وجود نداره..."

اما کارول در مقابل او و همه مردم شهر مقاومت می کند. چرا؟ این پارادوکسی است که فیلمساز در فیلم برای تماشاگر بوجود می آورد. آیا آرامش را می طلبد با زندگی بدون روح و احساس یا اینکه به قول دکتر گالنو ، خوب یا بد همان آدم همیشگی باشد با جنگ و کشتار و ترور و وحشت؟ البته این تئوری  و اندیشه ای است که سازندگان فیلم "تهاجم" ارائه می دهند که اگر بخواهیم همین آدم با روح و احساس باشیم ، بایستی جنگ ها و فجایع انسانی در عراق و یا قتل عام و نسل کشی دارفور سودان را نیز بپذیریم. آنها می خواهند این گونه به مخاطب خود القاء نمایند که اگر طالب صلح و آشتی و آرامش هستید ، بایستی از روح انسانی خود چشم بپوشید!

در پایان فیلم ، این جنگ ها و تجاوزات و ایجاد وحشت ، جزیی از طبیعت انسان نمایانده می شود که بایستی آنها را پذیرفت. آیا این همان تئوری حاکمان جنگ طلب امروز آمریکا نیست که تجاوز خود به افغانستان و عراق و کشتارهای وحشیانه در این دو کشور را بخشی از طرح حفظ امنیت  جهانی قلمداد می کنند؟ آیا این همان توجیه سردمداران میلیتاریست آمریکا نیست که خروج از عراق را (علیرغم خواست جامعه جهانی) مصادف با تقویت نیروهای شر و ضد بشری می دانند؟ همچنانکه در فیلم "تهاجم" نشان داده می شود ، در صورتی  که آن ویروس بیگانه روح انسانی را نابود کرده ، ارتش آمریکا از عراق و افغانستان خارج می شود! آیا فیلم "تهاجم" صلح طلبی و مقابله با جنگ و تجاوز را همچون ویروسی فرض نکرده که آدم ها را از روح و احساس خالی می نماید. در واقع  فیلم "تهاجم" نیز  اگرچه ظاهری علمی – تخیلی دارد ولی از دیگر آثار  توجیه گر حضور نظامی گرایانه آمریکا در خاورمیانه به شمار آمده  و هرگونه اندیشه و تئوری صلح را با برچسب ویروسی که از سوی بیگانه ها در جامعه تزریق شده ، سرکوب می نماید.

تفکر جنگ طلبی از ایدئولوژی حکمرانان امروز آمریکا می آید."ایدئولوژی آمریکایی" عنوان مقاله معروفی است از سمیر امین ، اقتصاددان مصری ـفرانسوی. این مقاله نخستین بار پنج سال پیش در روزنامه الاهرام به چاپ رسید. سمیرامین در ابتدای مقاله با صراحت به خوانندگان خود هشدار می دهد که خودفریبی را کناربگذارند و عباراتی چون «دوستان آمریکایی ما»را به کار نبرند. قصد او آن است که نشاندهد در کشورهای توسعه نیافته ای نظیر مصر، آمریکا هرگز نمی تواند در چهره دوستظاهر شود. آمریکا همیشه دشمن باقی خواهد ماند. در اثبات این نظر ، او به فرهنگسیاسی آمریکا می پردازد و آن را چنین تعریف می کند:"فرهنگ سیاسی محصول دراز مدتِ تاریخ است. از این رو، فرهنگ سیاسی در هرکشور ،مختص همان کشور می باشد. فرهنگ سیاسی آمریکایی توسط فرقه های افراطیِ پروتستان درنیوانگلند (شمال شرقی آمریکا) شکل گرفت. این فرهنگ سیاسی علاوه بر این جنبه دینی،با این ویژگی ها مشخص می شود: قتل عام بومیانِ قاره آمریکا ، به برده کشیدنآفریقاییان، و ایجاد اجتماعات متعددی از مهاجران که ، مرحله به مرحله، طی قرننوزدهم به قاره آمریکا رفته اند و میان شان افتراق های قومی وجود داشته است."

سمیر امین در توضیح دیدگاه خود در باره فرهنگ سیاسی آمریکایی می نویسد: "اصلاحاتدینی در مسیحیت ، [مشروعیت] عهد عتیق را احیاء کرد، همان [مشروعیتی] که کاتولیسیسمو کلیسای ارتدوکس آن را به حاشیه رانده بودند. به حاشیه راندن عهد عتیق توسطکاتولیسیسم ، هنگامی صورت گرفت که مسیحیت با قطع رابطه با یهودیت تعریف شد. اماپروتستانها بار دیگر جایگاه مسیحیت را به عنوان جانشینِ راستین یهودیت احیا کردند. شکل مشخص پروتستانتیسمی که به آمریکا آمد [کلیسای انجیلی یا اوانجلیست ها ] تاهمین امروز ایدئولوژی آمریکایی را شکل می بخشد. ابتدا، این ایدئولوژی، با رجوع بهنصّ کتاب مقدس ، مقهور کردن قاره جدید را مشروعیت بخشید. (در گفتار فرهنگیآمریکای نئو محافظه کاران اوانجلیست ، مضمون توراتی ـ انجیلیِ تسخیرِ خشونت بارِ ارض موعود توسط اسرائیلمدام تکرار می شود) سپس ، آمریکا مأموریتی را که از سوی خدا به آن محول شده بود بهسراسر پهنه عالم تعمیم داد. اوانجلیست ها خود را «قوم برگزیده» به شمار میآورند ـــ در عمل مترادف اصطلاح فاشیستی نژاد برتر («هِرن فولک») در زمان نازی هادر آلمان. این همان خطری است که ما امروزه با آن روبرو هستیم. و به همین دلیل استکه امپریالیسم آمریکایی (نه «امپراتوری») به مراتب درنده خوتر از امپریالیسم هایپیشین است که اکثرشان هرگز مدعی نبودند که مأموریتی الهی را به اجرا گذاشته اند."شاید با این تفسیر  متفکر معروف فرانسوی – مصری بتوان دلیل ساخته شدن فیلم هایی مثل "تهاجم" را بهتر درک کرد. 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">