کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
داستان درباره یک دختر نوجوان می باشد که دارای یک بیماری علاج ناپذیری می باشد. این دختر به یک پسر نوجوان که دارای ارتباط با شبح یک خلبان ژاپنی مربوط به جنگ جهانی دوم است علاقه پیدا می کند و برای انها ماجراهای متفاوتی رخ می دهد و شما با یک فیلم درام و فوق العاده احساساتی روبرو می شوید...
ژانر: درام علمی تخیلی هیجانی
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
این فیلم درباره دنیایی است که ویروس کشنده آنفولانزا آن را فراگرفته و در حال نابودی آن است. مردم در این دنیا درمانده هستند و به هیچکس هم اعتماد نمی کنند چراکه امکان آلوده شدن و سپس مرگ وجود دارد! در این وضعیت پزشکان و دانشمندان به دنبال یافتن درمانی برای این ویروس هستند اما بزرگترین مشکل آنها نه یافتن درمان ، بلکه ترسی و جنونی است که برمردم حاکم شده است.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان: یک داستان تمام عیار اسرائیلی!!!!
یک تیم 3 نفره متشکل از ماموران سازمان اطلاعات موساد در سال 1965 موفق می شوند تا یک جنایتکار نازی به نام دیتر ووگل که مرتکب جنایات فراوانی شده را سرنگون کنند. این موفقیت باعث شهرت این تیم عملیاتی می شود و به نظر می رسد همه چیز به خوبی و خوشی به پایان رسیده باشد اما 3 دهه بعد از این عملیات، مقاله ایی چاپ می شود که در آن اشاره شده که دیتر ووگل زنده است و قصد دارد تا جنایاتش را از سر بگیرد. 3 مامور مخفی موساد که در حال حاضر بازنشسته شده اند به این مقاله مشکوک شده و تصمیم می گیرند تا قضیه را پیگیری کنند اما ...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:فرض اصلی داستانی در مراسم این است که «شیطان» یک موجود واقعی، زنده و فعال است. مراسم ظاهراً مبتنی بر تجربیات واقعی «پدر گری توماس»، کشیش کالیفرنیایی است که از سوی مقام اسقفی مافوق اش برای تحقیق درباره ی مقوله ی جن گیری عازم واتیکان شد. در فیلم مراسم، نام این کشیش به مایکل کوواک (کالین اودانیو) تغییر پیدا کرده است. مایکل که در شیکاگو متولد شده، پسر یک « کفن و دفن چی» است. او در حال حاضر فاصله ی چندانی با پایان دوره ی آموزشی چهار ساله ی کشیشی اش ندارد و پس از فارغ التحصیلی اش باید سوگند کشیشی بخورد و به عنوان یک کشیش مشغول خدمت به کلیسای کاتولیک شود. مایکل چهار سال پیش با این هدف به تحصیل در دوره ی آموزشی کشیشی پرداخت تا مجبور به ادامه ی. کسب و کار خانوادگی اش (کفن و دفن مردگان) نشود. حالا «پدر متیو» (تونی جونز)، استاد مایکل، به او توصیه کرده که برای شرکت در یک برنامه ی تحقیقاتی خاص عازم ایتالیا شود. «پدر متیو»، استاد مایکل، معتقد است که مایکل از شرایط لازم برای کار به عنوان یک «جن گیر» برخوردار است. پدر زاویه (کیاران هیندز)، که مسئولیت اداره ی برنامه ی تحقیقاتی در ایتالیا را بر عهده دارد، نیز با نظر«پدر متیو» موافق است. اما مایکل آدم بی اعتقادی است که به وجود «خدا»، «شیطان»، یا ارواح خبیثه ای که ظاهراً بدن های افراد ناآگاه و نگون بخت را تسخیر می کنند، باور ندارد. پدر زاویه تصمیم می گیرد که مایکل را نزد «پدر لوکاس» (آنتونی هاپکینز)، استاد بی بدیل جن گیری، بفرستد. در همین حال سروکله ی یک زن روزنامه نگار (آلیس براگا) که به دنبال کشف «حقیقت» است نیز پیدا می شود. مایکل نزد پدر لوکاس می رود و با روش های جن گیری او آشنا می شود و پی به وجود تیره تری می برد که در باورها و اعتقادات «پدر لوکاس» وجود دارد و ...
ژانر: درام
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان: بکا و هوآی زوجی هستند که هشت ماه پیش جیمی، کودک چهار ساله شان را در یک سانحه رانندگی از دست داده اند. آنها سعی دارند تا با مرگ فرزندشان کنار بیایند و به زندگی عادی ادامه بدهند، اما این اتفاق زندگی بکا را دستخوش تغییر بزرگی کرده است و با وجود تلاشش برای داشتن زندگی عادی موفقیت چندانی به دست نمی آورد.
هوآی از بکا می خواهد که دوباره بچه دار بشوند، اما بکا حاضر به قبول این کار نیست. بکا شغلش را رها کرده و دیگر در جمع دوستانش حاضر نمی شود و بیشتر وقتش را در خانه و به امور خانه داری می گذراند. هوآی و بکا سعی می کنند تا رفتاری عادی داشته باشند و نشان دهند که همه چیز مرتب است. بکا و هوآی هر هفته در جلسه ای شرکت می کنند که در آن والدینی که وضعیتی مشابه آنها دارند، دور هم جمع می شوند و درباره مشکلاتشان در جمع صحبت می کنند. اما برخلاف هوآی، بکا علاقه چندانی برای شرکت در این جلسات ندارد. بکا خبردار می شود که خواهرش، ایزی باردار شده است. بنابراین لباس های جیمی را جمع می کند تا برای ایزی ببرد. اما ایزی از قبول آنها سرباز می زند و علاقه ای به حرکت خواهرش نشان نمی دهد. بکا ناراحت می شود و در نهایت لباس ها را به صندوق خیریه می دهد.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:میکی هالر وکیل جنایی است که در حوزه لس آنجلس کار می کند. هالر بیشتر وقتش را روی پرونده پارک ملی گذاشته است که مربوط می شود به لوئیس رولت، جوان عیاشی که متهم به ضرب و شتم یک زن شده است. هالر بر این باور است که رولت بی گناه است و به همراه کارآگاهش فرانک لیواین به بررسی شواهد و مدارک موجود در این پرونده می پردازد. این پرونده شباهت زیادی به یکی از پرونده های پیشین هالر دارد که در آن پرونده جیزز مارتینز متهم به قتل یک زن و محکوم به حبس ابد شده است. مارتینز همیشه مدعی بوده است که او قتلی مرتکب نشده است.هالر از همسر قبلی اش، دادستان مگی مکفرسان، یک ختر دارد. مگی از این که هالر همیشه برای پرونده هایی این چنینی بیش از حد تلاش می کند، دل خوشی نداشته است.
ژانر: علمی تخیلی حادثه ای ماجرایی
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان: به نظر می رسد فیلم Hunger Games با مأموریتی مهم وارد گود شده است. حالا که مجموعه فیلم های هری پاتر به پایان رسیده اند و مجموعه ی گرگ و میش هم در شرف به اتمام رسیدن است، این فیلم قصد دارد خلأ به وجود آمده در دنیای طرفداران این نوع آثار سینمایی را پر کند. طبق آمار مجموعه کتاب های Hunger Games میان گروه سنی جوانان و نوجوانان از محبوبیت مناسبی برخوردار است اما مانند آثار جی.کی رولینگ یا استفنی میر فروش خیره کننده ای نداشته است. با این وجود از نظر کلی، فیلم Hunger Games در مقایسه با اولین نسخه های اقتباس شده از هر یک از این مجموعه کتاب ها، در جایگاه برتر قرار می گیرد. این فیلم با اندک اختلافی فیلم «هری پاتر و سنگ جادو» ساخته ی کریستوفر کلمبوس را پشت سر می گذارد و برتری آن نسبت به «گرگ و میش» ساخته ی کاترین هاردویک قابل ملاحظه تر است. فیلم Hunger Games ریتم تندی دارد و جزئیات داستان آن در نهایت ظرافت و دقت کنار هم چیده شده اند، و مهم تر از آن مانند سایر فیلم های برتر ژانر علمی- تخیلی، در زمینه ی داستانی فیلم به موضوعات مهمی اشاره می شود. برخی از نکات داستان تقلیدی به نظر می رسند و بعضی از عناصری که برای پیشبرد طرح قصه به کار رفته اند از داستان های دیگر وام گرفته شده اند، با این وجود نتیجه جذاب و دیدنی از کار درآمده است. طرفداران این نوع فیلم ها مشعوف خواهند شد. آنهایی هم که زیاد اهل این مجموعه ها نیستند، بد نیست فرصتی به این فیلم بدهند، شاید خوششان بیاید.
ژانر: ترسناک هیجانی علمی تخیلی
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:ز زمان ساخته شدن فیلم «جیغ / Scream» هیچ فیلم ترسناکی موفق نشده بود مانند فیلم «کلبه ی میان جنگل/ The Cabin in the Woods» تا این حد برخلاف جریان معمول فیلم های این ژانر پیش برود و تأثیری بر مخاطب بگذارد که کاملاً در تضاد با توقعات و انتظارات تماشاگر باشد. میتوان این فیلم را نمونه ای هشیارانه، متفاوت، و شیطنت آمیز از یکی از پلیدترین انواع فیلم های اسلشر/ slasherدانست: قتل عام عده ای دختر و پسر در اقامتگاهی در دل طبیعت.
ژانر: کمدی
کارگردان :
بازیگران:
خلاصه داستان:فیلم «سه کله پوک/The Three Stooges » حالت نوستالژیک و خاطره انگیز خوشایندی در خود دارد. برای اینکه بتوانیم از این کمدی پر سر و صدا و طنز غیر منطقی اش لذت ببریم، تنها کافی است موقتاً ایرادجویی را کنار بگذاریم و به قسمت منطقگرای مغزمان استراحت بدیم.
این فیلم نسخه ی امروزی همان داستان قدیمی سه کله پوک است و «شون هایزSean Hayes» در نقش لری، «ویل ساسوWill Sasso» در نقش کرلی، و «کریس دایمنتوپولوس Chris Diamantopoulos» اعضای این گروه سه نفره را تشکیل می دهند. برادران فارلی (پیتر و بابی) این فیلم را مانند ادای دینی محبت آمیز نسبت به سه کله پوک کلاسیک ساخته اند. با اینکه این دو برادر بیشتر شهرت خود را به فیلم «There's Something About Mary» مدیون هستند، اما از ابتدای کار رگه ای از شوخی های ابلهانه در فیلم هایشان وجود داشته است. به عنوان مثال زوج ساده دل و دست و پا چلفتی اولین فیلم آنها «احمق و احمقتر/Dumb & Dumber» را در نظر بگیرید.
کارگردان:
بازیگران:
Nicolas Cage
خلاصه داستان:
فصل
جادوگر می توانست فیلم خوبی درباره ی دو فصل سیاه در تاریخ غرب باشد: جنگ
های صلیبی و شکار جادوگران: بهانه ی جنگ های صلیبی که برای بیش از دو قرن
در نوبت های متوالی ادامه پیدا کرد اختلاف میان مسیحیان و مسلمانان بر سر
اماکن مقدس در بیت المقدس (اورشلیم) بود. این جنگ ها خرابی ها و ویرانی های
بسیاری چه برای عیسویان و چه برای مسلمانان از پی آورد. دیگر فصل تاریک و
سیاه در تاریخ غرب مربوط به شکار جادوگران است که دبورا بکراش در کتاب
تفتیش عقاید درباره ی آن می نویسد:«شاید حدود یک میلیون نفر، که عمدتاً هم
زنان بودند، قربانی جنون شکار جادوگران در قرون وسطی شدند. این پدیده ی
اجتماعی در اواخر قرن چهار دهم میلادی آغاز شد و برای حدود سیصد سال فکر و
خیال اروپائیان را تسخیر کرد. طی این دوره، قحطی و بلاهایی نظیر طاعون سیاه
سبب از دست رفتن جان میلیون ها نفر شد و جنگ های داخلی و مذهبی بسیاری در
جریان بود.» به قول کارل استفنسونِ مورخ، «به لحاظ روانشناختی، افزایش باور
به جادوگری را می توان نتیجه ی افزایش بدبختی و نارضایتی در آن سال ها
دانست.» بمن(نیکلاس کیج) و فلسون(ران پرلمن) دو جنگجوی صلیبی هستند. این دو
رفیق بیش از دوازده سال، مومنانه در صفوف جنگجویان صلیبی شمشیر زده اند.
اما حالا هر دوی آنها در درستی و حقانیت ایمان مذهبی خویش دچار شک و تردید
شده اند. بمن و فلسون به این نتیجه رسیده اند که این کشتار ها و خونریزی ها
تماماً بیهوده بوده است. آنها ناگهان تصمیم می گیرند که از ادامه ی جنگ
خودداری کرده و به خانه های خود بازگردند. اما آنها در مسیر بازگشت به خانه
با کاردینال سالخورده ای به اسم دامبروز( کریستوفر لی) مواجه می شوند.
کاردینال دامبروز، از وجودِ این دو فراریِ مرتد برای انتقال دادنِ
دختری(کلر فوی) که متهم به جادوگری است به صومعه ای در دوردست استفاده می
کند. این دختر قرار است در این صومعه توسط راهبان محاکمه و کشته شود.
کاردینال معتقد است که این دختر جادوگر عامل بروز« طاعون سیاه» بوده و با
محاکمه و کشتن وی می توان جلوی رشد و گسترش «طاعون سیاه» را گرفت. اما این
سفر پر از انواع موانع خطرناک است: عبور از روی یک دره با استفاده از یک پل
ریسمانی به شدت نامطمئن، مواجهه با گله ی عظیم گرگ ها و ...
فصل
جادوگر معجونی است از ژانرهای تاریخی، ترسناک و دو رفیق. غالب صحنه های
فیلم در تاریکی یا نور کم روز فیلمبرداری شده است.