ژانر: درام علمی تخیلی
کارگردان:
بازیگران:Kirsten Dunst
خلاصه داستان:
فیلم روایت گر 2 داستان جداگانه است؛ داستان اول مربوط به دختری به نام جاستین ( کریستن دانست ) است که در شُرف یک مراسم عروسی بسیار مجلل با مرد مورد علاقه اش ، مایکل ( آلکساندر اسکارگارد ) قرار دارد. مراسم ازدواج با حواشی زیاد بالاخره پایان می پذیرد.اما جاستین بعد از عروسی، دچار نوعی افسردگی شدید می شود که به سبب آن ، وی تمام اتفاقات پیرامونش را بد تعبیر می کند و به خصوص رابطه ی ناخوشایندی را با خواهرش آغاز می کند، این در حالی است که یک سیاره به نام مالاخولیا در حال نزدیک شدن به زمین است و این یعنی پایان دنیا. داستان دوم مربوط به خواهر جاستین به نام کلیر ( شارلوت گاینزبرگ ) و همسرش جان ( کیفر ساترلند ) است. جان یک ستاره شناس است که پی برده، سیاره مالاخولیا در حال نزدیک شدن به زمین است، کلیر هم که می داند دنیا در حال به پایان رسیدن است، به شدت نگران و پرخاشگر شده و این درحالی است که جاستین خونسرد است و...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
داستان درباره یک دختر نوجوان می باشد که دارای یک بیماری علاج ناپذیری می باشد. این دختر به یک پسر نوجوان که دارای ارتباط با شبح یک خلبان ژاپنی مربوط به جنگ جهانی دوم است علاقه پیدا می کند و برای انها ماجراهای متفاوتی رخ می دهد و شما با یک فیلم درام و فوق العاده احساساتی روبرو می شوید...
ژانر: درام علمی تخیلی هیجانی
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
این فیلم درباره دنیایی است که ویروس کشنده آنفولانزا آن را فراگرفته و در حال نابودی آن است. مردم در این دنیا درمانده هستند و به هیچکس هم اعتماد نمی کنند چراکه امکان آلوده شدن و سپس مرگ وجود دارد! در این وضعیت پزشکان و دانشمندان به دنبال یافتن درمانی برای این ویروس هستند اما بزرگترین مشکل آنها نه یافتن درمان ، بلکه ترسی و جنونی است که برمردم حاکم شده است.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان: یک داستان تمام عیار اسرائیلی!!!!
یک تیم 3 نفره متشکل از ماموران سازمان اطلاعات موساد در سال 1965 موفق می شوند تا یک جنایتکار نازی به نام دیتر ووگل که مرتکب جنایات فراوانی شده را سرنگون کنند. این موفقیت باعث شهرت این تیم عملیاتی می شود و به نظر می رسد همه چیز به خوبی و خوشی به پایان رسیده باشد اما 3 دهه بعد از این عملیات، مقاله ایی چاپ می شود که در آن اشاره شده که دیتر ووگل زنده است و قصد دارد تا جنایاتش را از سر بگیرد. 3 مامور مخفی موساد که در حال حاضر بازنشسته شده اند به این مقاله مشکوک شده و تصمیم می گیرند تا قضیه را پیگیری کنند اما ...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:فرض اصلی داستانی در مراسم این است که «شیطان» یک موجود واقعی، زنده و فعال است. مراسم ظاهراً مبتنی بر تجربیات واقعی «پدر گری توماس»، کشیش کالیفرنیایی است که از سوی مقام اسقفی مافوق اش برای تحقیق درباره ی مقوله ی جن گیری عازم واتیکان شد. در فیلم مراسم، نام این کشیش به مایکل کوواک (کالین اودانیو) تغییر پیدا کرده است. مایکل که در شیکاگو متولد شده، پسر یک « کفن و دفن چی» است. او در حال حاضر فاصله ی چندانی با پایان دوره ی آموزشی چهار ساله ی کشیشی اش ندارد و پس از فارغ التحصیلی اش باید سوگند کشیشی بخورد و به عنوان یک کشیش مشغول خدمت به کلیسای کاتولیک شود. مایکل چهار سال پیش با این هدف به تحصیل در دوره ی آموزشی کشیشی پرداخت تا مجبور به ادامه ی. کسب و کار خانوادگی اش (کفن و دفن مردگان) نشود. حالا «پدر متیو» (تونی جونز)، استاد مایکل، به او توصیه کرده که برای شرکت در یک برنامه ی تحقیقاتی خاص عازم ایتالیا شود. «پدر متیو»، استاد مایکل، معتقد است که مایکل از شرایط لازم برای کار به عنوان یک «جن گیر» برخوردار است. پدر زاویه (کیاران هیندز)، که مسئولیت اداره ی برنامه ی تحقیقاتی در ایتالیا را بر عهده دارد، نیز با نظر«پدر متیو» موافق است. اما مایکل آدم بی اعتقادی است که به وجود «خدا»، «شیطان»، یا ارواح خبیثه ای که ظاهراً بدن های افراد ناآگاه و نگون بخت را تسخیر می کنند، باور ندارد. پدر زاویه تصمیم می گیرد که مایکل را نزد «پدر لوکاس» (آنتونی هاپکینز)، استاد بی بدیل جن گیری، بفرستد. در همین حال سروکله ی یک زن روزنامه نگار (آلیس براگا) که به دنبال کشف «حقیقت» است نیز پیدا می شود. مایکل نزد پدر لوکاس می رود و با روش های جن گیری او آشنا می شود و پی به وجود تیره تری می برد که در باورها و اعتقادات «پدر لوکاس» وجود دارد و ...
ژانر: علمی تخیلی حادثه ای
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان: در روزی آرام و به نظر عادی در چند کیلومتری از ساحل لس آنجلس بارانی از چند ده شهاب سنگ باریدن می گیرد.لحظاتی بعد بیگانگانی عجیب و بزرگ به همراه ارتشی مجهز و قوی از دریا خارج می شوند و با سرعت زیاد به شهر یورش می برند و شروع به نابودی هر آنچه در سر راه است می کنند.اکنون گروهبان نانتز و گروه تحت امرش که یک نیروی واکنش سریع و مستقر در لس آنجلس هستند در تلاش برای نجات جان ساکنین و مبارزه با حمله ی بیگانگان هستند.نبرد با بیگانگان به صورت حماسی آغاز می شود در حالی که همه چیز در حال نابودی است و شهرهای بزرگ دنیا یک به یک سقوط کرده و از بین می رونددر لس آنجلس هنوز امید برای پیروزی وجود دارد...
ژانر: درام
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان: بکا و هوآی زوجی هستند که هشت ماه پیش جیمی، کودک چهار ساله شان را در یک سانحه رانندگی از دست داده اند. آنها سعی دارند تا با مرگ فرزندشان کنار بیایند و به زندگی عادی ادامه بدهند، اما این اتفاق زندگی بکا را دستخوش تغییر بزرگی کرده است و با وجود تلاشش برای داشتن زندگی عادی موفقیت چندانی به دست نمی آورد.
هوآی از بکا می خواهد که دوباره بچه دار بشوند، اما بکا حاضر به قبول این کار نیست. بکا شغلش را رها کرده و دیگر در جمع دوستانش حاضر نمی شود و بیشتر وقتش را در خانه و به امور خانه داری می گذراند. هوآی و بکا سعی می کنند تا رفتاری عادی داشته باشند و نشان دهند که همه چیز مرتب است. بکا و هوآی هر هفته در جلسه ای شرکت می کنند که در آن والدینی که وضعیتی مشابه آنها دارند، دور هم جمع می شوند و درباره مشکلاتشان در جمع صحبت می کنند. اما برخلاف هوآی، بکا علاقه چندانی برای شرکت در این جلسات ندارد. بکا خبردار می شود که خواهرش، ایزی باردار شده است. بنابراین لباس های جیمی را جمع می کند تا برای ایزی ببرد. اما ایزی از قبول آنها سرباز می زند و علاقه ای به حرکت خواهرش نشان نمی دهد. بکا ناراحت می شود و در نهایت لباس ها را به صندوق خیریه می دهد.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان: ساخت این فیلم، فیلمسازان، یک کتاب کمیک ضعیف را اینبار به نحوی ضعیف تر به ما نشان دادند. تلاش های کمپانی ماروِل جهت به تصویر کشیدن این گونه کتاب ها تاکنون به دو فیلم منجر شده است: انتقام جوها و مرد عنکبوتی شگفتانگیز. من از اینکه نیکولاس کیج در حال حاضر بنا به دلائلی تحت فشار مالی است خبر دارم، اما با تمامی این احوال نقش بازیگری مانند وی، به مراتب باید مهم تر از از فیلمنامه اینچنین فیلمی باشد. این چیزی است که تماشاگران از نیکلاس کیج انتظار دارند و او مدتهاست که آنها را نا امید می کند.
سالها از زمانی که جانی بلیز ( نیکلاس کیج ) به منظور نجات جان پدر در حال مرگش، روح خود را به شیطان فروخت می گذرد. حالا جانی در منطقه اروپای شرقی حضور دارد و سعی دارد تا هرطور که شده کنترل روح و قدرت شیطانی اش را تحت کنترل داشته باشد و به زبان ساده تر آن را مدیریت کند تا ایجاد مشکل نکند! اما متاسفانه ماجراجویی ها در اینجا هم دست از سر جانی بر نمی دارند، او پی می برد که اگر بتواند پسر بچه ای را از دست روارک خبیث ( سایرن هایندس ) نجات دهد ، می تواند برای همیشه از دست نفرین شیطانی که سبب " روح سوار " شدنش شده رهایی پیدا کند اما جانی باید در این راه با دشمنان رنگارنگی مبارزه کند و...!
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:میکی هالر وکیل جنایی است که در حوزه لس آنجلس کار می کند. هالر بیشتر وقتش را روی پرونده پارک ملی گذاشته است که مربوط می شود به لوئیس رولت، جوان عیاشی که متهم به ضرب و شتم یک زن شده است. هالر بر این باور است که رولت بی گناه است و به همراه کارآگاهش فرانک لیواین به بررسی شواهد و مدارک موجود در این پرونده می پردازد. این پرونده شباهت زیادی به یکی از پرونده های پیشین هالر دارد که در آن پرونده جیزز مارتینز متهم به قتل یک زن و محکوم به حبس ابد شده است. مارتینز همیشه مدعی بوده است که او قتلی مرتکب نشده است.هالر از همسر قبلی اش، دادستان مگی مکفرسان، یک ختر دارد. مگی از این که هالر همیشه برای پرونده هایی این چنینی بیش از حد تلاش می کند، دل خوشی نداشته است.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:رومن پولانسکی، از همان زمان چاقو در آب نشان داد که متخصص نمایش ذات هیولایی آدمهایی است که در ظاهر بسیار انسانهای متشخص و معقولی هستند. کافی است فیلمهای تأثیرگذاری چون بچه رزمری، مرگ و دوشیزه و نویسنده پشت پرده را به یاد بیاورید. با چنین شرایطی، کشتار ظاهراً میتواند یکی از فیلمهای نمونهای پولانسکی باشد. (کافی است خلاصه داستان فیلم را چند خط پایینتر بخوانید). آیا پولانسکی بزرگ یک بار دیگر (و آن طور که از ظواهر امر پیداست، این بار با لحنی متفاوت با آثار قبلیاش) قلب ما را تسخیر خواهد کرد؟