کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
فشار زیاد قرض و وام پسر جوان را مجبور می کند تا مادر شرورش را بکشد تا بتواند از این راه از پول بیمه عمر او استفاده کند...
ژانر: هیجانی
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
یک خبرنگار بنام «وارد جانسن» ( متیو مک کانگی ) بهمراه برادر کوچکترش «جک» ( زک افرون ) برای تحقیق در مورد یک پرونده جنایی به شهر مادری اش در فلوریدا باز می گردد...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
مادر و دختری به یک شهر جدید نقل مکان می کنند و در همسایگی خانه ای که قبلا دختر جوانی والدین خود را به قتل رسانده مستقر می شوند. وقتی دختر با پسر خانواده مقتول دوست می شود متوجه می شود آن ماجرا هنوز تمام نشده است...
ژانر: جنایی
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
«کریس پرات» (گوردون - لویت) ستاره ی هاکی دبیرستان، در اثر یک تصادف اتومبیل دچار صدمه مغزی می شود. چهار سال بعد او مشکلاتی با حافظه ی کوتاه مدت خود دارد و با دوستی نابینا (دانیلز) زندگی می کند، در حالی که کاری نیز به عنوان نظافتچی در یک بانک برای خود دست و پا کرده است.
آشنایی با خلافکاری به نام «گری» (گود) منجر به دوستی این دو و مشارکت «کریس» در نقشه ی سرقت از بانک می شود...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
یک مزاحم تلفنی که به نظر می رسد یک افسر پلیس باشد، با رستورانی تماس می گیرد و به مدیر آن اطلاع می دهد که یکی از پرسنل اش، مقداری پول دزدیده است و حالا او باید برای پس گرفتن پول ها به او کمک کند اما ...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
فقط برای آلفرد هیچکاک ناشناخته نبود!
«آدم معصوم و بی گناهی که در یک توطئه گرفتار شده و قادر به فهم این توطئه نیست.» مضمون مورد علاقه ی آلفرد هیچکاک بود. حتی فیلمساز ماهری مثل پولانسکی هم نتوانست در فیلم دیوانه وارش ( محصول 1988 با بازیگری هریسون فورد) موفقیت های استاد دلهره و تعلیق را تکرار کند. فقط هیچکاک بلد بود تریلرهای پیچ در پیچ را طوری بسازد که تماشاگر نه تنها از پیمودن این مسیرهای پیچ در پیچ دچار سرگیجه نشود بلکه لذت هم ببرد. کار هیچکاک سهل و ممتنع بود. فیلم هایش تنها در ظاهر امر ساده و راحت به نظر می آمدند. فیلمنامه های بهترین فیلم های هیچکاک اگر توسط فیلمسازی با نبوغ کمتر از نبوغ هیچکاک ساخته می شدند به احتمال زیاد به فیلم هایی مثل ناشناخته مبدل می شدند.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
اصلاً توقع نداشتم فیلمی با این عنوان اینطور از آب در بیاید. به عبارت دیگر 21 Jump Street واقعاً فیلم خوبی ست. اینطور که معلوم است مجموعه ی تلویزیونی که با همین عنوان بین سالهای 1987 تا 1991 از شبکه ی فاکس پخش می شد – یکی از اولین نقش های اصلی که Johnny Depp بازی کرد در همین مجموعه بود - در حدی نبوده که تقاضای زیادی برای ساخت نسخه ی سینمایی از آن مطرح باشد. شاید سازندگان فیلم متوجه این نکته شده اند و به همین دلیل کوچکترین تلاشی نکرده اند تا نسبت به مجموعه وفادار بمانند و به ترکیبی از کمدی اسکروبال، اکشن، و آن فرمول همیشگی «زوج عجیب و غریب» روی آورده اند.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
420سال پیش که ویلیام شکسپیر(1616-1564)، داستان نویس و نمایشنامه نویس انگلیسی نمایشنامه ی رومئو و ژولیت را خلق کرد هرگز تصور نمی کرد که طی قرن های آتی صدها و چه بسا هزاران اقتباس و تقلید از نمایشنامه اش به زبان های گوناگون آفریده شود. فیلم انیمیشن نومئو و ژولیت تازه ترین اقتباس تصویری از رومئو و ژولیت شکسپیر است؛ اقتباسی عجیب و بسیار نامحتمل و به شدت ناممکن. نامحتمل و ناممکن بودن این به اصطلاح «اقتباس شکسپیری» در عوامل و عناصر متشکله ی آن است: شکسپیر، دو تا مجسمه ی کوچولوی سرامیکی ترئینی، ترانه های التون جان و فرهنگ پاپ. به راستی ترکیب کردن این ها با یکدیگر کار شاق و دشواری است و در عین حال کاری عجیب!
کارگردان:
بازیگران:Ben Stiller
خلاصه داستان:
کاراکتر حیوانات در قسمت های مختلف ماداگاسکار یعنی الکس شیر (با صدای بن استیلر)، مارتی گوره خر(کریس راک)، ملمن زرافه (دیوید شویمر) و گلوریای کرگردن(جادا پینکت اسمیت) نمونه های کلاسیکی از آن ضرب المثل هستند که می گوید: «مرغ همسایه همیشه غاز است.» آن ها هرگز به جایی که هستند راضی نمی شوند. در این قسمت آن ها به این نتیجه می رسند که از افریقا خسته شده اند و می خواهند به باغ وحش پارک مرکزی در نیویورک باز گردند؛ جایی که حالا با دلتنگی آن را «خانه» صدا می کنند. معلوم می شود که بازگشت به خانه یک چالش بزرگ است و برای رسیدن به آن باید از مونته کارلو، رم و لندن عبور کنند. در طول راه آن ها از حیوان فرانسوی مسئول بازرسی به نام کاپیتان دوبوا (فرانسیس مک دورماند) برای خود دشمن می سازند. او کسی است که به کمتر از نصب سر یک شیر روی دیوار خانه اش راضی نمی شود. آن ها به سیرک ملحق می شوند و در آن جا با استفانوی فوک (مارتین شورت)، جیا پلنگ خالدار (جسیکا چاستین) و ویتالی ببر (برایان کرانستون) آشنا و دچار مشکلاتی با آن ها می شوند اما در آخر می فهمند که برای جلب توجه مردی که آن ها را از آتلانتیک عبور می دهد باید با یکدیگر همکاری کنند.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
داستان فیلم جدید اندرسون در سالهای دهۀ ۱۹۶۰ اتفاق می افتد و یک قصۀ اخلاقی دربارۀ سیستم آموزش و پرورش و ارتباطش با دنیای کودکان را بررسی می کند. معمولا قهرمانان اندرسون آدمهایی معمولی اند که ناگهان برمی خیزند و یک سیستم را متحول می کنند. در «قلمرو طلوع ماه» هم دو نوجوان عاشق دست به یک شورش بزرگ می زنند و با فرارشان از خانه کل یک سرزمین را زیر و رو می کنند. در این میان همه بسیج می شوند تا آنها را بیابند و به دنبال این جستجو زندگی اجتماعی شان دگرگون می شود. وس اندرسون با میزانسن های سوررئالیستی به ابعاد افسانه ای قصه اش قوت می بخشد. «قلمرو طلوع ماه» با شباهتهای روایی و ساختاری اش به «آقای فاکس شگفت انگیز» که اقتباسی از رمان رولد دال بود، می توانست در قالب یک فیلم انیمیشن ساخته شود. با همۀ اینها اما بعد از تماشای این فیلم تنها یک حسرت بزرگ می ماند: اندرسون جذابیت شخصیتهایش را فدای تمرکز بیش از حد بر جنبه های سمبولیک داستان کرده و نتوانسته چنانچه باید احساسات و همذات پنداری تماشاگر را برانگیزد. کارگردان کتاب قصه را همان گونه که شروع کرده تمام می کند: با یک تغییر و چرخش ناگهانی.