کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
فیلم راحع به رفراندومی است که ژنرال پینوشه بین مردمش برگذار میکند تا مردم تصمیم بگیرن آیا 8 سال دیگه به کشور حکومت بکند یا خیر...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
قصه زیبای شجاعت و افتخار و سختی در مورد سامورایی است که قصد دارد انتقام خود را از یک حاکم فئودالیست ظالم که تمام زندگیش را نابود کرده بگیرد …
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
۲۴ سپتامبر ۱۹۱۴ ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند. شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقه خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند. صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند.آنشب سربازان ۳ ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر ۳ فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند...
ژانر: تاریخی حادثه ای درام ماجرایی
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
مردم فقیر یک دهکده که مدام توسط راهزن ها مورد هجوم قرار می گیرند، از یک سامورایی درخواست کمک می کنند. او ۶ سامورایی دیگر را جمع می کند و آن ها به مردم دهکده می آموزند که چطور از خودشان دفاع کنند و در ازای آن، مردم روزانه سه وعده غذایی مختصر به آن ها می دهند. فیلم زمانی به اوج خود می رسد که ۴۰ راهزن به دهکده حمله می کنند و ...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
یک دزد بعنوان بدل یک فرمانده سامورایی انتخاب می شود اما ناگهان فزمانده واقعی می میرد و او مجبور به فرماندهی جنگ می شود...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
آخرین ساعت های زندگی حضرت مسیح (ع) پیش از این که در اورشلیم به صلیب کشیده شود. صدالبته به روایت عهدین که البته با روایت قرآن از واقعه در جزئیات و کلیات کاملا متفاوت و متضاد است. در کل به لحاظ تناسب با واقعیت آنچه در قرآن در این باره آمده حکایت مِثلِ مَثَلِ
"امام زاده یعقوبو سر مناره تو مصر کشتن! اولا امام زاده نبود پیغمبر زاده بود. ثانیا یعقوب نبود یوسف بود. ثالثا سر مناره نبود و ته چاه بود. رابعا نکشتن اصلا این جمله از بیخ و بن غلطه!"
است.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
کلام الملوک، ملوک الکلام!
بله،
از قدیم الایام گفته اند«کلام الملوک، ملوک الکلام» و وای به آن شاه و
مَلکی که دچار لکنت در کلام باشد و نتواند در آن لحظات حساس و حیاتی ای که
ملت اش - و چه بسا جهانیان - بی صبرانه در انتظار شنیدن حرف های او هستند
به روانی سخن بگوید و در نتیجه آبروی خودش، خاندان سلطنت، و فراتر از آن
حیثیت کشورش را بر باد دهد.