کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
داستان واقعی چهار عکاس جنگ در کشورهای مختلف دنیا که یکی از آنها معروفترین عکس جنگ جهان را گرفت.
کارگردان :
بازیگران:
خلاصه داستان:
یک دختر بریتانیایی که در هند به دنیا آمده و بزرگ شده در زمین لرزه ای پدر و مادر خود را از دست می دهد.او به انگلستان بازمی گردد تا در قصر عموی خود زندگی کند.عموی او به دلیل از دست دادن همسر خود به مکان دوری رفته است.او که در قصر تنها مانده شروع به گشت و گذار در آن می کند و باغی مخفی پیدا می کند که...
ژانر: فانتزی ماجرایی علمی تخیلی
کارگردان :
بازیگران:
خلاصه داستان:
سول، یک فراری جسور در بیابانی آخرالزمانی گم می شود. او به دنبال زنی بنام کاترین و اسیرش می باشد. دشمنان زیادی در آن بیابان وجود دارند و تنها شانس سول برای پیدا کردن کاترین، کمک گرفتن از یک زن سرکش و مرموز بنام کلیو می باشد...
کارگردان :
بازیگران :
خلاصه داستان:
ازین داستانی الکی!
مارک و دوستش باید عازم سفری شوند تا جلوی یک اژدها و نیروی تاریکی اش را بگیرند، در غیر این صورت همه از بین خواهند رفت. کلا یکی بعد کلی همه رو نجات میده!
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
مکس (آدام سندلر) در کفاشی ای که در شهر نیویورک قرار دارد و نسل به نسل در میان خانواده اش چرخیده است، به سختی کار می کند و خرج خانواده اش را در می آورد. پس از مدتی مکس یک روش جادویی پیدا می کند که می تواند پا به زندگی مشتریانش بگذارد و دنیا را با دید دیگری ببیند...
کارگردان :
بازیگران :
خلاصه داستان:
از این تحریف های داستانای کلاسیک! شاهزاده ولاد برای مقابله با حجوم ترکها (!) به یک هیولا تبدیل می شود!!!
کارگردان:
بازیگران:
Mae Whitman
Christina Hendricks
Tom Hiddleston
خلاصه داستان:
وقتی زارینا یکی از پریان نگهدارنده ی غبار پریان از پیکسی هالو فرار می کند و با خود تمام غبار پریان را می برد همه ی پری ها دچار مشکل جدی می شوند و دیگر نمی توانند از قدرتشان استفاده کنند…
کارگردان :
بازیگران:
خلاصه داستان:
فیلم در مورد مرد جوان فاسدی بنام «دوریان گری» است که به طریقی زیبایی جوانی خود را ابدی کرده است، اما یک نقاشی بخصوص به تدریج راز او را برای همگان فاش می کند...
کارگردان :
بازیگران :
خلاصه داستان:
روایتی هالیوودی از داستان حضرت نوح که نه به لحاظ داستان و نه کیفیت به درد لای جرز هم نمیخورد!
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
دو دختربچه به همراه پدرشان به خانه ای در دهکده نقل مکان می کنند تا به مادر بیمارشان نزدیک تر باشند. آن ها در جنگل های نزدیک دهکده موجوداتی سحر آمیز بنام «تو تو رو» را پیدا می کنند و خیلی زود با آن ها دوست می شوند.