ژانر: جنایی حادثه ای علمی تخیلی
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
در زمان آینده، در شهری بنام «مگا سیتی یک» که زیر سلطه ی تبهکاران است، نیروی پلیس به تنهایی بعنوان قاضی، هیئت منصفه، و جلاد عمل می کند. یک مامور پلیس ( کارل اوربان ) بهمراه یک کارآموز مشغول مبارزه با یک باند تبهکاری است که یک ماده مخدر بسیار خطرناک را در سطح شهر پخش می کنند...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
یک مزاحم تلفنی که به نظر می رسد یک افسر پلیس باشد، با رستورانی تماس می گیرد و به مدیر آن اطلاع می دهد که یکی از پرسنل اش، مقداری پول دزدیده است و حالا او باید برای پس گرفتن پول ها به او کمک کند اما ...
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
قدرتِ کانتری همانطور که از عنوان اش پیداست، فیلمی است درباره موسیقی کانتری. این موسیقی که از اواخر قرن نوزدهم در جنوب آمریکا متداول شده در واقع به روستائیان سفید پوست آمریکایی تعلق دارد. نغمه های موسیقی فولکلوریک، اشعار دارای مضامین ساده و عاشقانه ی روستایی از جمله ویژگی های موسیقی کانتری یا موسیقی بومی آمریکا یی است و گارت هدلاند در فیلم قدرتِ کانتری،بدجوری مارا به یادِ جانی کش،ستاره موسیقی کانتری، و ترانه های اعتراضی اش می اندازد؛ ترانه هایی مثل جانی کش در زندان فالسوم. قدرت کلانتری فیلم چندان اریژینالی نیست. اگر شما فیلم های درام/ موسیقیایی مثل قلب دیوانه، ستاره ای زاده شد و پایان هفته ی از دست رفته را دیده باشید بلافاصله پی خواهید برد که تکه ها و مایه هایی از این فیلم های خوب در داستانِ فیلمِ قدرت کانتری مورد استفاده قرار گرفته است. اما به رغم این واقعیت، داستانی که فیلم روایت می کند جذاب و گیراست. تماشاگر درگیر قصه ی فیلم می شود. حتی روابط میان کارکترهای فیلم برای خودش دارای پیچیدگی هایی است که به فیلم یک ویژگی خاص و قابل اعتنا داده است.و پایان بندی فیلم هم، البته فیلم هم، در نوع خودش حساب شده و فکر شده است. البته فیلم، مثل ترانه های غم انگیز کانتری اش، غم انگیز و تا حدی افسرده کننده است. گاهی وقت ها عیار ملودرام فیلم از حد می گذرد. اما بازی ها آنقدر خوب هست که فیلم را به حالت متعادل خود بازگرداند.
کارگردان :
بازیگران :
خلاصه داستان:
در این فیلم لینکلن از خون آشام ها به این دلیل که مادرش را به قتل رسانده اند، کینه دارد و بعد از تلاشی نافرجام برای از بین بردن قاتل مادرش جک بارتس (Marton Csokas)، با یک شکارچی خون آشام کهنه کار و با سابقه به نام هنری استرجس (Dominic Cooper) آشنا می شود و نزد او به شاگردی می پردازد. بعد از آن به اسپرینگ فیلد نقل مکان می کند و آنجا وارد دنیای سیاست می شود و خون آشام های زیادی را از بین می برد و ...
از آن خزعبلاتی که فقط یک فیلم امریکایی از پس نمایش دادنش بر میآید!
ژانر: حادثه ای علمی تخیلی ماجرایی
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
در 1944 دکتر اشمیت در کمپ آلمانی ها در لهستان کودکی را می بینید که در زمان جدا شدن از والدینش با کمک نیروی ذهنی در آهنی را خم می کند. اشمیت، لینشر را به دفترش می آورد و از او می خواهد همان کار را با سکه ای انجام بدهد و وقتی کودک نمی تواند این کار را انجام بدهد، مادر او را می کشد، در نتیجه قدرت مغناطیسی لینشر آشکار می شود.
زاویر قدرت تله پاتی دارد و بعد از آشنایی با راون که یک تغییر شکل دهنده است، درباره جهش ژنی مطالعه می کند.
در 1962 لینشر که دیگر بزرگ شده است، به دنبال اشمیت می گردد تا از او انتقام بگیرد. زاویر در دانشگاه آکسفور پایان ناماه اش درباره جهش ژنی را منتشر می کند. اشمیت که با استفاده از جهش ژنی سنش را حفظ کرده است، با نام جدید شاو به همراه دوستانش مشغول انجام کارهایی در لس آنجلس هستند. سناتور هندری در اتاق جنگ ارتش اعلام می کند که آمریکا بمب های هسته ای را در ترکیه کار گذاشته است. شاو هندری را می کشد.
مک تارگت از سی ای ای زاویر و راون را متقاعد می کند تا به سیا بپیوندند. مدیر سیا با نام مستعار « مردی با کت سیاه» که از پشتیبانان مالی جهش ژنی است، آن دو را به انجمن ایکس دعوت می کند. زاویر، لینشر را پیدا می کند و او را نیز به انجمن می آورد. زاویر، لینشر و راون گروهی از افراد را دور هم جمع می کنند تا با کمک آنها به سراغ شاو بروند.
زمانی که فراست برای دیدار با ژنرال روسی می رود، زاویر و لینشر او را دستگیر می کنند. در این میان عزازیل، ریپتاید و شاو به انجمن ایکس حمله می کنند و گروهی را می کشند. زاویر جهش یافته های باقی مانده را به عمارت خانوادگی اش می برد تا به آنها تعلیم بدهد. در مسکو، شاو ژنرال روسی را وادار می کند تا در کوبا بمب هسته ای نصب کند.
در طول بحران بمب گذاری در کوبا، رئیس جمهور آمریکا مسیر ورود کشتی های باری به کوبا را می بندد تا مانع ورود بمب به این کشور بشود. شاو برای در امان ماندن از ذهن خوانی زاویر کلاه خاصی را به سر می گذارد و به همکاری با اتحادیه شوری می پردازد تا مطمئن شود که عملیات بمب گذاری با موفقیت انجام بشود و جنگ جهانی سوم به راه بیفتد و او بتواند به جهش یافته ها تسلط پیدا کند.
در جنگی که بین جهش یافته ها و شاو پیش می آید، لینشر موفق می شود تا کلاه شاو را بردارد و زاویر با قدرت ذهنی اش مانع حرکت او می شود. برخلاف مخالفت زاویر، لینشر با فرو کردن سکه ای آلمانی در مغز شاو او را می کشد.
ترس از جهش یافته ها سبب می شود تا ناوگان دریایی به سمت آنها بمب اندازی کند. در کارزار جنگ، زاویر تلاش می کند نگذارد لینشر ناوگان دریایی را نابود کند. مک تارگت لنشر را هدف می گیرد، اما گلوله منحرف می شود و به ستون فقرات زاویر برخورد می کند. لینشر پشیمان، به همراه دوستانش آنجا را ترک می کند. زاویر و جهش یافته ها به عمارت برمی گردند و او در آنجا مدرسه ای تأسیس می کند.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
قرار دقیق، بازسازی رسما اعلام نشده ای از فیلم هواپیماها ،قطارها و اتومبیل های جان هیوز است که بیست و سه سال پیش به روی پرده ی سینماها آمد؛ فیلم کمدی ارزشمندی که دو بازیگر اصلی آن استیو مارتین و جان کندی بودند .در آن فیلم استیو مارتین نقش یک طراح تبلیغات را بازی می کرد که دو روز قبل از عید شکرگزاری عجله داشت خود را از نیویورک به خانه اش در شیکاگو برساند اما به دلیل همراه شدن اجباری اش با یک فروشنده ی پرده ی حمام (با بازی فراموش نشدنی جان کندی)این سفر برای وی تبدیل به یک کابوس بامزه شد.
کارگردان:
بازیگران:Mark Wahlberg
خلاصه داستان:
کریس ( مارک والبرگ ) قاچاقچی کاربلدی است که تمام فعالین صنعت قاچاق علاقه مند هستند تا با او کار کنند. اما کریس علی رغم اینکه سابقه چندان خوشی در زندگی سالم نداشته، تصمیم می گیرد کار قاچاق را برای همیشه کنار بگذارد و در کنار همسر ( کیت بکینسل ) و دو فرزندش زندگی آرامی را ادامه دهد. اما درست زمانی که کریس به زندگی سالم اجتماعی خودش عادت کرده، برادر همسرش به نام اندی به دلیل یک اشتباه ناشیانه باعث می شود تا یک معامله بزرگ که یک قاچاقچی خطرناک به نام تیم ( جیوانی ریبسی ) پشت آن بوده، به هم بخورد و به این ترتیب جان اندی به دلیل این اشتباه در خطر بیفتد. در این وضعیت، کریس علی رغم تمام قول هایی که داده و سوگندهایی که خورده، تصمیم می گیرد دوباره به دنیای پر هیاهوی قاچاق بازگردد تا بتواند اندی را از چنگال تیم خارج کند و بدهی اش را صاف کند اما هرچه که به جلوتر می رود، کار برای او پیچیده تر می شود و...
ژانر: ترسناک هیجانی علمی تخیلی
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
این فیلم داستان یکی از پروژه های سازمان فضایی ناسا به نام " آپولو 18 " را روایت می کند. در این پروژه یک سفینه فضایی به منظور کسب اطلاعات مفید از کره ماه به این محل اعزام می شود اما مشاهداتی که فضانوردان از سطح ماه و اتفاقات عجیب آن در این سفر بدست می اورند باعث می شود تا سفرهای فضایی به ماه برای همیشه کنسل شود!
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
کاتالیا هنگامی که سن کمی داشت پدر و مادرش در یک حمله ی خشونت بار به خانه اشان در کلمبیا کشته می شوند و او نزد عمویش بزرگ می شود. عموی کاتالیا به او یاد می دهد که چگونه یک آدمکش سنگدل و بدون ترحم باشد.حالا دخترک کوچک تبدیل به زنی مزدور و آدمکش می شود که در ازای دریافت پول افراد را می کشد. در آخرین ماموریتش او به سرنخی می رسد که میتواند او را به کسی که دستور قتل پدر و مادرش را داده برساند و به این وسیله انتقامی که سال ها منتظر گرفتنش بود را بگیرد.
کارگردان:
بازیگران:
خلاصه داستان:
سالی ( بیلیی مدیسون ) دختر کوچکی است که به علت درگیریهای شخصی مادرش برای ادامه زندگی به نزد پدرش آلکس ( گای پیرس ) فرستاده می شود. آلکس که بعد از طلاق از همسرش با دختری به نام کیم ( کتی هولمز ) معاشرت دارد ، به دلیل آنکه در حال مرمت یک بنای تاریخی است نمی تواند توجه چندانی به دخترش نشان دهد و متاسفانه کیم هم قادر به ارتباط برقرار کردن با سالی نیست. سالی که حالا تنهاتر از همیشه است، کم کم روحیه ایی ضعیف پیدا می کند و به نوعی دچار افسردگی می شود!. او در حال قدم زدن در عمارتی که پدرش وظیفه مرمت آن را برعهده دارد پی می برد که زیرزمینی مخفی در آنجا وجود دارد. او در این زیرزمین توسط صداهای مرموزی احاطه می شود که از او می خواهند تا آنها را آزاد کند و...یکی از نکات قابل تقدیر درباره « از تاریکی نترس » این است که به خوبی شخصیت هایش را به تماشاگر معرفی می کند. در « از تاریکی نترس » رابطه بین سالی، آلکس و کتی به خوبی شکل می گیرد تا تماشاگر بتواند به زوایای مختلف زندگی آنها پی ببرد. آلکس در فیلم پدری است که غرق در کار و زندگی است و ورود دختر کوچکش هم نمی تواند تاثیری بر رفتار او بگذارد. در این بین سالی که بی توجهی های پدرش را می بیند و کتی را هم مناسبت دوستی نمی داند، به دنبال دوستی تازه می گردد که ناگهان سر و کله موجوداتی عجیب و غریب پیدا می شود که با توجه به موقعیت خاص سالی از او سوء استفاده می کنند و از محل خود خارج می شوند!