وبلاگ تخصصی فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

عکس، پوستر، خلاصه داستان فیلم، شرح و نقد فیلم، موسیقی متن، زیر نویس و دانلود فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

وبلاگ تخصصی فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

عکس، پوستر، خلاصه داستان فیلم، شرح و نقد فیلم، موسیقی متن، زیر نویس و دانلود فیلم های سینمایی و سریال های خارجی

طبقه بندی موضوعی
The Bang Bang Club 2010
پیشنهاد مشابه

 

 

ژانر: درام تاریخی زندگینامه

کارگردان:

Steven Silver

بازیگران:

Ryan Phillippe

Malin Akerman

Taylor Kitsch

خلاصه داستان:

داستان واقعی چهار عکاس جنگ در کشورهای مختلف دنیا که یکی از آنها معروفترین عکس جنگ جهان را گرفت.

 

زیرنویس فارسی

 

 

برهنگی

برهنگیمواد مخدر- مشروبات الکلی

گویش نامناسبخشونت

 

 

 

 


Gnomeo And Juliet

پیشنهاد مشابه

ژانر: انیمیشن کمدی خانوادگی

کارگردان:

Kelly Asbury

بازیگران:

James McAvoy

Emily Blunt

Maggie Smith

خلاصه داستان:
420سال پیش که ویلیام شکسپیر(1616-1564)، داستان نویس و نمایشنامه نویس انگلیسی نمایشنامه ی رومئو و ژولیت را خلق کرد هرگز تصور نمی کرد که طی قرن های آتی صدها و چه بسا هزاران اقتباس و تقلید از نمایشنامه اش به زبان های گوناگون آفریده شود. فیلم انیمیشن نومئو و ژولیت تازه ترین اقتباس تصویری از رومئو و ژولیت شکسپیر است؛ اقتباسی عجیب و بسیار نامحتمل و به شدت ناممکن. نامحتمل و ناممکن بودن این به اصطلاح «اقتباس شکسپیری» در عوامل و عناصر متشکله ی آن است: شکسپیر، دو تا مجسمه ی کوچولوی سرامیکی ترئینی، ترانه های التون جان و فرهنگ پاپ. به راستی ترکیب کردن این ها با یکدیگر کار شاق و دشواری است و در عین حال کاری عجیب!

 

 

رومئو و ژولیت شکسپیر که در سال 1591 (و بنا به گفته ای 1596) عرضه شد ترکیب خلاقه ای بود از ظرافت و خشونت و شرم و بی رحمی و خیال پردازی رویاگون. مضمون اصلی این اثر کلاسیک جاودانی، عشق به غایت شدیدی بود که به دست تقدیر نابود می شد. رفتن به سراغ چنین اثری با چنین ویژگی هایی برای استفاده از آن در یک فیلم انیمیشنی هالیوودی سرگرم کننده، کار پر مخاطره ای است. اما از طرفی دیگر آدم به این فکر می کند که چه ایرادی دارد؟ چه کسی گفته که آثار شکسپیری یا هر اثر کلاسیک دیگری حتماً باید بر صحنه ی تئاتر یا در فیلم ها به همان شیوه ی «متمرکز هدفمند» معمول اجرا شود؟ مگر نه اینکه داریم در زمانه ای زندگی می کنیم که «تمرکز» جای خودش را به «تفرق» داده و «بازی» و «تصادف» همه به ترتیب جای «هدف» و «طرح» را در ادبیات و سینما گرفته اند؟

خب اگر بپذیریم که حالا به  تبدیل شده، پس نباید از ترکیب عناصر ناهمگون در نومئو و ژولیت چندان تعجب کنیم. اشکال فیلم در جای دیگری است.
اگر سازندگان نومئو و ژولیت شجاعت بیشتری به خرج می دادند و دیالوگ های تئاتری شکسپیری را در دهان مجسمه های سرامیکی شان می گذاشتند در این صورت فیلم شان خیلی جالب تر می شد و آن وقت  می شد این «بازی» پست مدرنیستی را کمی جدی تر گرفت. افسوس که این کار را نکرده اند و در عوض به سراغ سه بعدی کردن فیلم شان رفته اند؛ و چه کار بیهوده ای. آدم می تواند حدس بزند در چنین فیلمی که شخصیت های اصلی اش دو تا مجسمه ی سرامیکی ناقابل عاشق پیشه اند، سه بعدی کردن هیچ علت وجودی ای ندارد و طبیعتاً قادر به خلق هیچ جذابیتی نیست.
من تصور می کنم که نومئو و ژولیت قربانی جاه طلبی یا بهتر بگویم بلند پروازی نیمه کاره ی سازندگان اش شده است. جمع کردن این همه عناصر ناهمگون در یک فیلم فی نفسه کار بسیار دشواری است. فیلمسازانی با جاه طلبی کمتر فقط به ترکیب دو یا سه تا از این عناصر ناهمگون اکتفا می کردند و احیاناً نتیجه ی بهتری هم در گیشه می گرفتند.
غالب دیالوگ های شکسپیری فیلم به روز شده است. شوخی های فیلم یک خطی و بی مزه است و یک مجسمه ی کوچک سرامیکی ارزان قیمت، حالا هر اسمی هم که رویش گذاشته شود، باز نهایتاً یک مجسمه ی کوچولوی باسمه ای است که قادر نیست جذابیت زیادی را خلق بکند. قصه ی فیلم آشفته است و تکه های ناهمگون آن به درستی با یکدیگر چفت و بست نشده اند. کپی برداری های ناشیانه از فیلم های شاخص ژانر- و مخصوصاً مجموعه ی داستان اسباب بازی- مشهود است. این موضوع که مجسمه های کوچک سرامیکی فیلم جان می گیرند، خودش برگرفته از داستان اسباب بازی است. فلامینگوی صورتی فیلم هم که مثلاً قرار بوده «برادر لارنس» نمایشنامه ی شکسپیر باشد، خیلی شبیه گربه ی چکمه پوش فیلم شرک از کار در آمده؛ با این تفاوت که کار صداپیشگی جیم گامینگز(در نقش فلامینگو) اصلاً در حد و اندازه ی کار صداپیشگی آنتونیو باندراس (در نقش گربه ی چکمه پوش) نیست.
ملودی های کلاسیک التون جان- که تهیه کننده ی اجرایی فیلم هم بوده- البته دلنشین است و آدم با شنیدن این ها دل اش می خواهد که اصل این کارها را به صورت کامل بشنود. من با شنیدن این ملودی های دست کاری شده هوس کردم که برای بار صدم بنشینم و شیرشاه را ببینم و برای بار هزارم از شنیدن ترانه های التون جان در این فیلم لذت ببرم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">